أرابني كذا إرابة إذا حملک على اتهامه و سوء الظن به.۱
معنای اتهام با آیاتی که از لحاظ ساختار و واژگان با فراز مذکور یکساناند نیز سازگاری دارد، با این تفاوت که از زبان خداوند در مورد کافران مطرح شدهاند:
(وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ فَاخْتُلِفَ فيهِ وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّهُمْ لَفي شك مِنْهُ مُريبٍ؛۲
ما به موسى كتاب آسمانى داديم، سپس در آن اختلاف شد. و اگر فرمان قبلى خدا (در زمينه آزمايش و اتمام حجت بر آنها) نبود، در ميان آنان داورى مىشد و آنها (هنوز) در شکاند؛ شكى آميخته به بدگمانى).
اتهامزنی به خداوند و آیات الهی در این آیه نیز دیده میشود. ممکن است این اتهام به دلیل لحن شدید آیه و وعده عذاب از مراتب بالای اتهام باشد و به نوعی انکار منجر شده باشد؛ اما معنای مرکزی اتهام وجود دارد. در مراحل بالاتر اتهام به اقدامی عملی، شامل تکذیب و انکار، میانجامد که نمونه آن را میتوان در دو آیه زیر مشاهده کرد:
(أَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتابُوا أَمْ يَخافُونَ أَنْ يَحيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ رَسُولُهُ بَلْ أُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ؛۳
آيا در دلهاى آنان بيمارى است، يا شک و ترديد دارند، يا مىترسند خدا و رسولش بر آنان ستم كنند؟ نه، بلكه آنها خودشان ستمگرند).
بر اساس این آیه، کسانی که ارتیاب دارند به مرض قلب دچارند و خداوند آنان را ستمکار خوانده است. از آنجا که ظلم در هر حالت آن ملازم با عملی است، مشخص میشود که ارتیاب در این دسته از کافران سر از عملی ظالمانه