روشی برای مفهومسازی جهان خارج به کار گرفته میشود. این نظریه بیان میکند که چگونه ما پدیدههای جهان را به شکل الگوهای مفهومی درمییابیم و این الگوها را در زبان بیان میکنیم. در این نظریه، مواد پیکرهبنیاد منبع اصلی شواهد تجربی تحلیلهای قالبی به شمار میآیند. توصیف یک مفهوم در نظریه قالب شامل یک تعریف، فهرستی از عناصر تشکیلدهنده و تعدادی واژههای مرتبط با آن قالب است. برای مشخص شدن روش معناشناسی قالببنیاد به نمونه مفهوم «مجازات» توجه کنید.
در مثال مجازات یک تعریف داریم که بر اساس آن مجازات تنبیهی است که در مقابل کار خطایی صورت گیرد. مجازاتکننده کسی است که برای مجازات خطای گناهکار محق است.
عناصر تشکیل دهنده مجازات چنیناند:
- مجازات کننده: کسی که حق دارد گناهکار را مجازات کند.
- خسارت دیده: کسی یا چیزی که به دلیل عمل گناهکار خسارت دیده است.
- خسارت: عملی که گناهکار انجام داده و به دلیل آن به خسارت دیده صدمه وارد شده است.
- گناهکار: به کسی گفته میشود که به دلیل ارتکاب عملی، ضرری را متوجه خسارتدیده کرده و هدف مجازات است.
- مجازات: عملی است که خسارت دیده برای انتقام از گناهکار انجام میدهد.
مفاهیم دیگری در قالب مجازات وجود دارند که در ارتباط با این مفهوم قرار میگیرند؛ اما در رتبه عناصر اصلی و تشکیلدهنده مفهوم مجازات نیستند. این مفاهیم بسیار متنوعاند؛ اما به صورت استقرای ناقص با توجه به مفاهیم مرتبطتر به گونهای که نزدیک مفهوم مجازات باقی بمانیم، میتوان آنها را به