فصل دوم:
اطمینان
اطمینان در لغت
لغتشناسان در مورد معنای اطمینان تقریباً اتفاق دارند و تنها در موارد جزئی اختلافاتی میان آنها دیده میشود. معنای مورد اتفاق آنان آرامش و سکون است.۱ برخی آن را مطلق سکون معنا کردهاند۲ و برخی اطمینان را به معنای آرامش و سکون پس از اضطراب شناساندهاند. برای مثال، راغب در معنای آن نوشته است: «الطُّمَأْنِينَةُ و الِاطْمِئْنَانُ: السّكونُ بعد الانزعاج».۳ به این اساس اطمینان را باید فقط یک حالت روانشناختی محض دانست. از موارد اختلافی لغتشناسان در معنای اطمینان اختلاف در منبع این آرامش است. برخی مانند خلیل فراهیدی، اطمینان را به قلب و نفس نسبت دادهاند۴ و برخی آن را فقط
1.. برای نمونه نک: فراهیدی، العين، ج۷، ص۴۴۲؛ ابندرید، جمهرة اللغة، ج۲، ص۱۰۸۹؛ ازهری، تهذيب اللغة، ج۱۳، ص۲۵۳؛ صاحب بنعباد، المحيط في اللغة، ج۹، ص۱۹۳؛ جوهری، الصحاح، ج۶، ص۲۱۵۸؛ ابنفارس، معجم مقاييس اللغه، ج۳، ص۴۲۲.
2.. اطْمَأَنَ الرَّجُلُ، و اطْمَأَنَ قَلْبُهُ، و اطمَأَنَّتْ نفسُهُ إذا سَكَنَ و اسْتَأْنَسَ؛ (فراهیدی، العین،، ج۷، ص۴۴۲).
3.. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۵۲۴؛ همچنین نک: مصطفوی، التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج۷، ص۱۴۷.
4.. فراهیدی، كتاب العين، ج۷، ص۴۴۲؛ همچنین ازهری، تهذيب اللغة، ج۱۳، ص۲۵۳.