خارج در معنای یقین لحاظ شده است. هیچ قرینه دیگری در آیه مشاهده نمیشود که نشان دهد مطابقت با خارج از غیر واژه یقین فهم میشود. به بیان دیگر، هدهد سلیمان به این دلیل خبر خود را یقینی نامید که با واقعیت خارجی انطباق داشت. آیه دیگری که میتوان در آن رد پای واقع را در مفهوم یقین مشاهده کرد آیه زیر است:
(وَ إِنَّ الَّذينَ اخْتَلَفُوا فيهِ لَفي شَكٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إلَّا اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ يَقيناً).۱
خداوند کشته شدن عیسی علیه السلام را امری غیرواقعی میداند و آن را پیروی از غیرعلم و در مقابل، کشته نشدن عیسی علیه السلام را امری یقینی توصیف میکند. بنابراین، یقین در (وَ ما قَتَلُوهُ يَقيناً) معنای مطابقت با واقع را در خود حفظ کرده است. با در نظر گرفتن این امر که یقین در این فراز به موضوعی خارجی تعلق گرفته میتوان انطباق با واقعیت عینی را در (وَ ما قَتَلُوهُ يَقيناً) قطعی دانست.
به جز آیاتی که بررسی شدند، میتوان تمام مواردی که یقین در آنها به صورت اسمی نمابرداری شده را به نوعی نشان دهنده انطباق با واقعیت خارجی به شمار آورد. به این ترتیب، مؤلفه معنایی مطابقت با واقعیت را در نمونه اولیه یقین قرار میدهیم.
علم به ثابتات
از دیدگاه منطقدانان و فیلسوفان، یقین فقط به امور ثابت تعلق میگیرد و علم به متغیرات از دایره یقین خارج است. از این رو، یکی از ویژگیهای یقین در منطق عدم امکان نقض مضمون قضیه است. بر این اساس، یقین به معنای اخص آن