و گنهکاران آتش (دوزخ) را میبینند و یقین میکنند که با آن درمیآمیزند و هیچگونه راه گریزی از آن نخواهند یافت).
بر اساس آیه فوق، ظنمجرمان بر وقوع در آتش و نجات نیافتن، فراتر از یک احتمال راجح است، بلکه آیه درصدد بیان این حقیقت است که مجرمان به قرار گرفتن در آتش یقین مییابند؛ چراکه این علم از رؤیت به دست آمده است. سیاق آیات نیز بر موافقت این ظن با واقع، یعنی مواقعه با عذاب، دلالت دارد:
(إِنِّي ظَنَنْتُ أَنِّي مُلاقٍ حِسابِيَه؛۱
من یقین داشتم (که قیامتی در کار است و) به حساب اعمالم میرسم).
در این آیه نیز ظن مدرکی برای صحت تصور به شمار آمده است. بر اساس این آیه، فرد نجاتیافته در قیامت به ظن خود مباهات میکند و برای آن درجهای فراتر از یک احتمال راجح قائل شده که مستند انجام اعمال صالح وی در دنیا بوده است. به همین ترتیب در روایتی از امیرالمؤمنین علیه السلام ظن در این دو آیه یقین دانسته شده است:
قَالَ عَلِيٌّ علیه السلام: وَ أَمَّا قَوْلُهُ عزّ و جلّ (وَ رَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُمْ مُواقِعُوها) يَعْنِي تَيَقَّنُوا أَنَّهُمْ يَدْخُلُونَهَا وَ كَذَلِكَ قَوْلُهُ (إِنِّي ظَنَنْتُ أَنِّي مُلاقٍ حِسابِيَهْ) وَ أَمَّا قَوْلُهُ عزّ و جلّ لِلْمُنَافِقِينَ (وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا) فَهُوَ ظَنُّ شک وَ لَيْسَ ظَنَّ يَقِينٍ».۲
ملاکی که امیرالمؤمنین علیه السلام در تشخیص مصادیق یقینی یا شکی ظن ارائه میدهند، استعمال ظن در امور مختلف است. براساس روایت بعد، در صورتی که ظن در قرآن در مورد امور دنیا استعمال شده باشد، شک و اگر در امور آخرت استعمال شده باشد یقین خواهد بود: «وَ الظَّنُ ظَنَّانِ ظَنُّ شک وَ ظَنُّ