اين تقسيم بندى ، تقسيم بندىِ غلطى است. ما اصلاً نبايد اين گونه تفكيك كنيم؛ زيرا اين تفكيك ، براساس ديدگاه پوزيتيويستى مطرح شده است . هيچ كس نمى تواند بگويد من صرفا نگاه بيرونى مى كنم . نگاه بيرونى ، يعنى نگاه آدم خنثى و بى تفاوت . آدم بى طرف وجود ندارد. ما همين بحث را مى كنيم كه چنين آدمى نداريم و خدا هم نيافريده است . بنابراين ، نگاه درجه يك و درجه دو را من نمى پذيرم . اتفاقا مى گويند مطالعه درون دينى را كسى بهتر انجام مى دهد كه شهود دينى را درك كرده باشد؛ چون وجهش به آن هرمونتيكش بر مى گردد ، آن نگاه هاى درونى ، آن تعلق درونى و آن تعلق شهودى . يكى از ويژگى هايى كه براى روش شناسى مطلوب ذكر مى كنيم ، اين است كه در واقع محقِّق صرفا ناظر نباشد؛ بلكه بازيگر هم باشد . شهودى دارد ، به ويژه در مطالعات دينى كه با جذبه ها و به آن احساس عرفانى و اشراقى سر و كار دارد .
جناب استاد ، اين تفكيك واقعا وجود دارد؛ چطور شما آن را قبول نداريد؟
اين تفكيك قابل دفاع نيست و پوزيتيويستى است و من آن را نمى پذيرم. من به نگاه برون دينى و درون دينى ، به اين معنا كه قضايا را به صورت صفر و يكم ببيند ، معتقد نيستم و اين حرفِ قابل دفاعى نيست . نگاه پديدارشناختى به ما مى گويد كه خودت بروى و از درون فهم كنى ، يعنى ديگر نگاه بيرونى نيست و بايد بروى آن را حس كنى ، به ويژه مطالعات دينى اين ويژگى را دارد كه تا حس نكنى ، نمى فهمى . بنابراين ، در هيچ حيطه اى اين امكان وجود ندارد . حالا در حيطه علوم طبيعى امكانش بيشتر است؛ چون نظام ها بسته است ، ولى در نظام هاى باز ، مثل نظام هاى اجتماعى كه با معنا سر و كار دارد ، به ويژه در حوزه دين شناسى ، كسانى واقعا در اين حيطه ها موفق بوده اند كه شهود داشته اند .
وقتى از بيرون مطالعه مى كنى ، چه چيزى مى فهمى. فقط يك مشت رفتار را مى بينى كه بعد تفسيرهايى را ارائه مى كنى كه باعث خنده و مضحكه همه مى شوى كه اين چه تفسيرى است؟! مردم شناسانى كه كوشيدند با روش مشاهده اى و مقايسه اىِ صرف پيش بروند ، به چه نتايجى رسيده اند . تازه نفهميده اند كه اصلاً معناى اين كُنش چيست؟ به هر حال ، بايد برويد و مطالعه بكنيد. حتى در مورد دين هم همين طور است. ببينيد ، شما با متن سر و كار داريد ، اما اين متن را يك آدم دين دار بهتر مى فهمد. چرا خداوند مى گويد «هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ» كتاب هدايتى است براى متقين ، يعنى متقين دركى مى كنند كه بى تقوا نمى كند . من نمى خواهم بگويم كه فقط