71
مناسبات جامعه شناسي و حديث

درك اوّليه اى از مفاهيم طبيعى نداشته باشيد ، نمى توانيد آن را مطالعه بكنيد . در علوم اجتماعى ، هرمونتيك مضاعف است؛ يعنى مفهوم محورىِ مفاهيم مورد بررسى است ، هم در واقع آن خودآگاه بودن موضوع مطالعه هست ، و هم خود شما به عنوان يك محقق كه حالا ما آن را در مفهوم محور بودن آورديم . خود موضوع هم يك موضوع منفعل و سنگ گونه اى نيست .
بنابراين ، مدعا عام است ، اما اين حرف آن ها كه بين ارزش و حقيقت فاصله مى اندازد ، مدافعان جدّى هم ندارد؛ يعنى اين حرف را بايد در فلسفه علم جستجو كرد ، به ويژه فلسفه علوم اجتماعى . ممكن است اين سخن كه مدافعى نداشته باشد ، ولى من مُدافع آن هستم .
به هر حال ، ما محدوديت ها و برداشت هاى خودمان را داريم؛ يعنى هنگامى كه به گزينش و چينش دست مى زنيم ، عقل خودمان را هم به كار مى گيريم ، ضمن اين كه وساطت هاى مفهومى و نيازهامان ، در انتخاب احاديث نقش آفرين هستند . ما مى كوشيم به آن برسيم ، ولى شايد به همه آن نرسيم؛ البته حتما به بخشى مى رسيم . ممكن است نتوانيم پاسخ صد در صد و قطعى بدهيم ، اما همان پاسخ ناقص هم ، بهتر از پاسخ كامل دادن به يكسرى پرسش هاى فرعى است؛ يعنى آدم پاسخ نيم بند به پرسش هاى اساسى بدهد ، به مراتب بيشتر از اين است كه به پرسش هاى غير اساسى پاسخ بدهد.
دقت كنيد ، جامعه شناسان ادعايشان اين بوده كه جامعه شناسى بايد عارى از ارزش باشد ، اما سرشار از مفهوم است . مثلاً دوركيم مى گويد كه بايد ارزش ها را دخالت نداد ، اما همين ، يك گزاره هنجارى و بايد و نبايدى است. مى گوييد نبايد دخالت داد ، يعنى چه؟ يعنى بايد به بعضى ارزش ها وفادار بمانيد و به بعضى ديگر بى تفاوت باشيد؛ يعنى نسبت به بى تفاوتى وفادار باشيد . اين خودش يك گزاره هنجارى است ، ولى آن تصوير اوّليه اى كه ارائه مى كند و مى گويد اگر دخالت بدهيد ، چه پيامدهايى خواهد داشت ، به هيچ وجه از مشاهده به دست نيامده است .
ما مى گوييم دوركيم هم ناكامى اش به دليل اين است كه سعى كرده نگاهى عام نگر و كل گرا داشته باشد ، البته اين كه نگاه عاميانه گرا و كل گرايى اش قابل دفاع است ، بحث ديگرى است؛ يعنى آقاى دوركيم دچار يك نوع تقسيم افراد براساس گروه هاى طبقه اى شده است ، به اين معنا كه افراد را براساس ويژگى هاى مشتركشان و نه براساس روابط و پيوندها و ارتباطاتشان ، در گروه هاى مختلفى قرار مى دهد و خود اين ، به دليل آن نوع نگاه عام گرايانه خامى است كه


مناسبات جامعه شناسي و حديث
70

خودفهمى دارد و اين خودفهمى او ، بر واكنش هايش اثر مى گذارد .
ببينيد ، واقعا مسأله خيلى پيچيده تر از اين حرف هاست كه بگوييم ابعاد هنجارى يا فلسفه اجتماعى را مى توانيم كنار بگذاريم . الآن نگاه هاى رئاليستى كه در دنيا مطرح است ، مى كوشد به اين نكته بپردازد كه مفرّى از اين ابعاد هنجارى نيست . حتى پوزيتيويست را هم كه بررسى مى كنيد ، به رغم اين كه داعيه جدايى واقعيت از ارزش دارد ، اما پيوند ساختارى بين واقعيت و ارزش در تمام مدعياتشان موج مى زند . مى گويد : تبيين و پيش بينى ، ترجمان يكديگر هستند و نتيجه اين دو ، كنترل است؛ يعنى اصلاً بُعد عملى در اين ارتباطِ تبيين و پيش بينى نهفته است . به هر حال ، آن ها هم نتوانستند مدافعان خوبى براى نظريه جدايى واقعيت از ارزش باشند .
آن ها دعواى ارزش ها را به دعواى واقعيت ها فروكاستند و واقعيت ها را به قشرى خاص واگذاشتند كه اين قشر ، در اختيار دولت حاكم است . در واقع ، به اصطلاح محافظه كارى را مطرح كردند و به هر حال مى شود پيامدهاى اين نوع نگاه را ، در توسعه غالبى كه باعث تخريب شرايط زيست محيطى و امثالهم شده ، و آن بحران هاى اخلاقى و بحران هاى اجتماعى و غير اين ها گرديده ، جستجو كرد .
به هر حال ، كلاً من معتقدم كه مفرّى از پذيرفتن تأثير ارزش ها نيست . اين كه در علم مى گويند واقعيت و مشاهده مفهوم محور است و مشاهدات ، مسبوق به تئورى و سرشار از نظريه هستند ، از همين قضيّه حكايت مى كند . اگر نظريه را عام ببينيد ، سرشار از مفهوم ، ارزش ، هنجار ، دغدغه ، سؤال و نيز سرشار از به اصطلاح ارتباطات نظرى است . اصلاً اين ديگر قابل دفاع نيست.
به نظر ما ، كسانى كه اين صحبت ، يعنى احاديث بيانگر جامعه مطلوب و جامعه شناسى بيانگر جامعه معيّن است را كردند ، با عرض معذرت درك صحيحى از پديده هاى اجتماعى هم ندارند . پديده اجتماعى ، پديده طبيعى نيست ، ضمن اين كه اين حرف ها ، در مورد پديده طبيعى هم ديگر مصداق ندارد . بحث هايى كه لاكاتوش و پُوپر به يك معنا مطرح مى كنند ، در واقع آن بحث معروفش كه علم مسبوق به نظريه است ، واقعيات و مشاهدات اتفاق افتاده باشد ، اين بحث ها در علوم طبيعى اتفاق افتاده است .
اين بحث ها ، در فلسفه علم هم مطرح مى شود ، در علوم اجتماعى و در علوم طبيعى هرمنوتيك داريم . معنادارى ، در واقع همان مفهوم محورىِ بودن پديده هاى طبيعى است و تا

  • نام منبع :
    مناسبات جامعه شناسي و حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1384
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3137
صفحه از 240
پرینت  ارسال به