207
مناسبات جامعه شناسي و حديث

تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ» الهام گرفته است. خيلى از ايده هاى جديد هم مى تواند از احايث الهام گرفته شود ؛ يعنى همان طور كه در علمْ تجربه و تئورى سازى مهم است ، الهام هم نقش مهمى دارد كه برخى به آن شهود مى گويند و البته حكماى ما ، آن را حدس مى نامند. بسيارى از كارهاى مهمى كه در علوم اتفاق افتاده ، از راه الهام بوده است؛ يعنى خود پوانكار توضيح مى دهد كه ما مدت ها در مورد حل مسأله اى فكر كرده بوديم ، ولى جواب آن را نمى يافتيم؛ اما در حال فراغت ، يك مرتبه راه حلش به ذهن مى رسد. اين مسأله اى است كه اسمش را الهام يا شهود مى گذاريم.

جناب استاد ، الان ده ها و صدها هزار روايت در كتاب هاى حديث جمع آورى شده است ؛ به نظر شما كار را بايد از كجا شروع كرد؟

به نظر من ، نقاط كليدى واقعا مهم است؛ يعنى در جزئيات ، هميشه چيزهاى ديگرى هم ناظر به آن است ، ولى كليات ، جمع يكسرى قواعدى است كه بايد آن ها را پيدا كرد و بايد به دنبال عوامل محدود كننده و مشروط كننده بود. توجه بفرماييد ، اصولاً علوم انسانى معاصر ، به شدت از ديدگاه هاى طبيعت گرايانه متأثر است و چيزهايى را براى انسان در نظر مى گيرد كه ملموسانه مى توان گفت كه اين ها كليت ندارد و واقعا درست نيست .

به نظر شما ، اين نقاط كليدى ، بايد چه ويژگى اى داشته باشند و چگونه بايد از آن ها در اين رويكرد استفاده كرد؟

نقاط كليدى ، چيزى است كه قابل تعميم به خيلى چيزهاست و هم مى توانيد آن را بر خيلى از جهات تطبيق بدهيد. نقاط كليدى ، يعنى آن قواعدى كه مشترك بين خيلى از مصاديق است .

در اواخر نهج البلاغه ، شهر را توصيف مى كند و مى گويد مصداق بهترين شهر به لحاظ سكونت ، شهرى است كه امنيت آدم را حفظ بكند و رفاه اجتماعى بياورد. آيا از اين گونه بيانات ، مى توان در بحث استفاده كرد؟

بله اين ها كلى است. احاديث بايد تقسيم بندى موضوعى شود؛ البته كسى بايد اين تقسيم بندى را انجام بدهد كه بر احايث اشراف داشته باشد. بعد آن نقاط كليدى و آن گزاره هاى كلى ناظر بر بُعد اجتماعى استخراج شود و سپس ، روى آن گزاره ها ، يك مطالعه تطبيقى در گذشته و در زمان حال صورت گيرد ؛ چون در قرآن مى فرمايد قصص گذشته ، هميشه بايد براى شما عبرت باشد. اين دستورالعمل كلى قرآن است؛ يعنى سنت هاى الهى، تخلف ناپذير


مناسبات جامعه شناسي و حديث
206

مقابل را قانع كرد. شما كافى است نمونه هاى خوب از جوامع نشان بدهيد و بگوييد پايدارى اين جامعه ، به دليل اين است كه عدالت تا يك حد زيادى در آن اجرا مى شد. در اين سطح ، دينى و غيردينى هم ندارد و ما مى توانيم با بومى كردن ، آن مقدار را توضيح بدهيم .

در روايات وارد شده كه «الغيبة جُهد العاجز». به هر حال ، غيبتْ به عنوان يكى از آسيب هاى اجتماعى و يك نوع تلاش انسان عاجز و ناتوان بيان شده است. اين حرف گاه صرفا به عنوان يك باور دينى مطرح مى شود ، و زمانى به شكل يك قضيه علمى ، كه محتواى اين گزاره را از متون دينى استخراج كنيم و بعد آن را در يافته هاى تجربى بگذاريم و برايش پرسش نامه تهيه كنيم. سپس از يكسرى تجزيه و تحليل ها مشخص بشودكه اين نظريه اثبات مى شود يا ابطال.

ابطال نظريه ها را به اين راحتى قبول نمى كنند؛ زيرا الآن دو فلسفه حاكم است. يكى فلسفه پوپر كه مى گفت تئورى باطل مى شود ، و دوم مكتب هاى ديگر كه مى گويند به اين راحتى باطل نمى شود؛ زيرا يك نظريه ، ممكن است هزار پيوند داشته باشد و شايد مشكل در يكى از مفروضات كمكى آن باشد ، يعنى بايد آن رخنه را پيدا كرد. البته خيلى از نظريه ها طول كشيد تا جا افتاد. ما الآن داستانش را مى خوانيم ، به خيالمان خيلى راحت قبول شد. براى مثال ، همين نظريه نسبيّت انيشتن ، ده ـ پانزده سال طول كشيد تا جا افتاد و بعضى نظريه ها ، خيلى بيش از اين هم طول كشيد . بنابراين ، تجاربى كه علم به ما آموخته ، اين است كه نظريه را به اين راحتى نمى توان نقض كرد و همواره بايد بكوشيم تمام منافذ را نشان بدهيم .

حضرت عالى مى فرماييد كه نقطه شروع به اين صورت باشد.

پيشنهاد من اين است كه بايد معيارهاى كلى كه جنبه قانون كلى دارد را استخراج و روى آن ها مطالعه كرد. اين ها مهم است. فرض كنيد كه يك جايى نقض مى بينيد؛ يعنى يك جامعه اى است كه عدالت دارد ، ولى پايدار نيست. معناى آن اين است كه عامل مهم ديگر هم غير از عدالت بوده ، كه آن جامعه از بين رفته است ، مثل فساد اخلاقى. آن جامعه عدالت را رعايت كرده ، ولى فساد اخلاقى داشته؛ پس آن هم مى تواند جامعه را بى ثبات كند.

يعنى دست كم مى توانيم با توجه به شأن نزول حديث ، بگوييم براى آن زمان بوده است.

يك روش هم آن است كه بگوييم احاديث مى تواند در بعضى از ايده ها ، الهام بخش باشد. خود مرحوم ملاصدرا مى گويد حركت جوهرى را از آيه «وَ تَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَ هِىَ

  • نام منبع :
    مناسبات جامعه شناسي و حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1384
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2718
صفحه از 240
پرینت  ارسال به