199
مناسبات جامعه شناسي و حديث

من مى توانم مورد به مورد ، در تمام تئورى هاى مهم علم نشان بدهم كه اگر يكسرى تعميم ها انجام نمى شد ، پيشرفت نمى كرد. اين تعميم ها ، بعضى شان حتما متافيزيكى بوده ، بعضى شان مذهبى بوده ، بعضى شان ضد مذهبى بوده ، و بعضى شان هم فرقى نمى كرده؛ ولى چيزى بوده كه از علم بر نمى آمده است. قضيه اى كه در زمان ما اتفاق افتاده ، اين است كه يك عده آدم هاى مشهور ، آن طرفِ ضدمذهبى قضيه را گرفتند؛ يعنى مثلاً الان در پوسته مركزى نظريه داروين ، كه انواع به طور تدريجى به وجود آمدند ، اين مسأله ، با خداپرستى اصطحكاكى ندارد؛ يعنى هم مسيحى ها و مسلمان ها گفتند اين نظريه ، با اسلام و مسيحيت مشكلى ندارد. يكى از نخستين كتاب هايى كه در عراق نوشته شد ، همين بود كه اصل اين قضيه با اسلام منافات ندارد؛ چون بعضى ها مى خواستند بگويند كه با اين نظريه ، ديگر كار خدا تمام شد. نكته مهم اين است كه هيچ تئورى در عمل نيست كه از اين مفروضات عام فارق باشد .

آيا منظور شما بومى كردن علم است يا علم دينى؟

نه ، منظور من علم دينى است. ببينيد من حرفم اين است علم در يك سطحى ، دينى و غيردينى ندارد. شما يك آزمايش هايى مى كنيد؛ البته ممكن است در كتاب هاى روايات خوانده باشيد كه فلان خاصيت در ماه است. اين باعث شد كه اگر شما دسترسى به ماه پيدا كرديد ، آن خاصيت را امتحان بكنيد. اين را كنار بگذاريد ، ولى حجم عظيمى از علم ، دينى و غيردينى ندارد. راديو ساختن ، بُعد دينى ندارد؛ البته با صرف نظر از كاربرد آن.
ولى يك جاهايى هست كه شما در مورد طبيعت يا انسان ، سؤال هاى بنيادى داريد. آن جا دينى و غيردينى هست . علت اين است كه علم در آن جا براى جواب هاى شما كفايت نمى كند. حتما بايد تعميم بدهيم. تعميم هم يا بايد دينى باشد يا ضد دينى يا بى طرف ، و براى هر كدام از اين ها هم بايد دليل بياوريد. دليل دينى اين است كه مى گوييد من قبول دارم كه غير از علم ، چيز ديگرى هم مى تواند باشد ، ولى آن ها نمى توانند چنين دليلى بياورند كه چرا من وجه بى طرفانه را اختيار كردم.
اين جا مى توانيد بگوييد من اعتقاد دارم كه يك كانال ارتباطى با طبيعت مى تواند باشد و اين كانال ارتباطى ، اين اطلاعات را به من مى دهد. البته اين را در حوزه اى مى دهد كه علم به آن دسترسى ندارد؛ يعنى علم به شما مى گويد كه اين ابزار مغز را نياز داريد؛ براى اين كه كارِ با شعورانه انجام بدهيد ، ولى آيا فقط در اين جا ختم مى شود يا چيزى اضافه هست ، ديگر


مناسبات جامعه شناسي و حديث
198

پوزتيويستى كه صرفا تجربه و حواس را يك نظر بگيريد و بخواهيد همه چيز را از علم به دست بياوريد ، و چيزى را كه علم نگويد ، دانش ندانيد ، اين اصلاً معنا ندارد و اين ها ديگر منقرض شده است.

ممكن است كسى بگويد كه عده اى غير از آن استقراها ، به اسم علم تعميم هايى دادند؛ يعنى طبيعتا پايشان را از علم بيرون گذاشتند و ادعاهاى جهان شمولى را ارائه كردند. ما هم اگر مى خواهيم با آن ها به يك نحوى تقابل كنيم ، در واقع همان خطاها را مرتكب مى شويم و روى همان تعميم ها بحث مى كنيم. آيا بهتر نيست به آن ها بگوييم قلمرو بحثتان همين مقدار است و پايتان را فراتر نگذاريد ، يا ما هم در آن تعميم ، ادعاى دينى بكنيم؟

نه ، مسأله اين است كه شما بدون تعميم ، نمى توانيد تئورى هاى جهان شمول بسازيد. ما بايد نقد و بحث و استدلال بكنيم . ما بايد به آن عالِم درجه يك كه در سطح بنيادى بحث مى كند ، بگوييم آن چيزى كه شما مى گوييد ، جوابِ يگانه نيست. مثلاً فرض كنيد يكى از چيزهايى كه به عنوان دلايل وجود خدا گرفته شده ، اين است كه به قول متكلمان ، جهانْ آغاز زمانى دارد. خوب عده اى در علم ، دنبال تئورى هايى هستند كه آغاز زمانى پيشنهاد مى كند ، حالا آيا اگر كسى به اين آغاز زمانى اعتقاد نداشته باشد ، به خدا اعتقادى ندارد؟ اصلاً اين طور نيست. شما مى دانيد همه فيلسوفان ما ، به غير اين معتقد بودند . بايد استدلال كرد ، ولى مسأله اين است كه نمى توانيد هيچ تئورىِ مفيد جهان شمول بسازيد ، مگر اين كه به اين تعميم ها قائل شويد.
يك مثال بزنم. يكى از تئورى هايى كه در علم خيلى مفيد است و به عنوان يك نظريه بى طرف تلقى مى شود ، نظريه نسبيت عام انيشتن است؛ نظريه اى كه يك مبناى رياضى دارد و مى گويد ساختار جهان چيست . پس نظريه نسبيت عام انيشتن ، بى نهايت جواب دارد. شما اگر بخواهيد بين اين جواب ها انتخاب بكنيد ، بايد مبنايى داشته باشيد. براى انتخاب ، مبناهاى تجربى كافى نيست. آن عالِم طبيعت گرا از يك بُعد جواب مى دهد ، شما هم يك طرف قضيه را مى گيريد. در مقدارى رياضياتِ قضيه هم مشترك هستيد ، ولى با هم استدلال مى كنيد. راهى غير از اين نيست؛ يعنى اگر به يك پوسته مركزى بچسبيد كه همه به آن اعتقاد دارند و همان جا رهايش كنيد ، اصلاً علم پيشرفت نمى كند.

  • نام منبع :
    مناسبات جامعه شناسي و حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1384
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2735
صفحه از 240
پرینت  ارسال به