179
مناسبات جامعه شناسي و حديث

۶ . توضيح پژوهش هاى جامعه شناختىِ انجام شده بر روى متون دينى

كار بعدى ، استخراج آراى اجتماعى يا تحليل هاى اجتماعى از آيه و احكام در تفسير الميزان است . اين ها را استخراج كردم و به بيان جامعه شناسانه درآوردم . اين در واقع ترجمه اين گفته ها به زبان تئوريك است . من آن جا تشخيص دادم كه علاّمه طباطبايى ، نگاه كاركردى و مبادله اى را تلفيق شده به كار برده است؛ نوعى نظريه كاركردى ـ مبادله اى يا مبادله اى ـ كاركردى . در حد اطلاعات من ، اين رويكرد در آثار جامعه شناسى وجود ندارد . ببينيد ، لوى اشتروس ، ساختار و مبادله را با هم تلفيق كرده است. در واقع او يك مردم شناس ساختارى است كه كتابى درباره نظريه ساختارگرايى دارد و آن را عمدتا در بحث خانواده و خويشاوندى و بعدا در ديگر بخش ها تعميم داده است ، ولى به لحاظ ساختار ، محتوا مى خواهد . او به لحاظ محتوايى ، مبادله را درون آن گذاشته است . حتى بعضى از مردم شناسان گفتند كه براى اين كه تحقيق كامل بشود ، بايد ساختار ، كاركرد يا ديالكتيك را هم زمان ببينيم ، تا همين نظام هاى خويشاوندى را به خوبى بتوانيم تفسير بكنيم .
ساختار ، كاركرد و ديالكتيك ، ديالكتيك يعنى تحول ، نگاه تاريخى و تحولى . ولى اين كه مبادله و كاركرد را تلفيق كنيم ، من هنوز هم سراغ ندارم . پس به نظر من ، اين رويكردى است كه شايد علاّمه، به دليل آيات قرآن به آن رسيده باشد . براى اين گفتم اصل بعضى پارادايم ها در وحى تأييد شده است و از اين رو نمى توان آن را كنار گذارد .
در يكى از پايان نامه هايى كه استاد راهنما بودم ، اين حرف در پايان نامه مطرح شد كه براى برقرارى نظم اجتماعى به طور حداكثرى ، هنجارى بسيارى لازم است كه همه اش بايد رعايت شود ، ولى به طور حداقلى چه هنجارهاى الزامى لازم است كه اگر آن ها به هم بخورد يا هنجار نباشد يا نقض بشود ، به طور وسيع نظم متلاشى مى شود . ما با الهام از نظريه «دوركيم» در نظريه حقوق كه يك حقوق زاجره و حقوق تعديل كننده وجود دارد و مى گويد آن حقوق زجر دهنده چون اساس نظم جمعى را به خطر مى اندازد ، مجازات سنگين و سبك در برابرش مى آيد ، كه اگر مجازات سنگين تر شد ، معلوم مى شود هنجار براى جامعه حياتى تر است . بعد ما آمديم گفتيم در اسلام يك چيزهايى جرم است ، ولى تعزير دارد ؛ يعنى قاضى به تناسب زمان و شرايط اجتماعى و ديگر موارد ، لزوما تشخيص مى دهد چگونه او را تنبيه كنيم كه


مناسبات جامعه شناسي و حديث
178

آثارى در محيط اجتماعى خود مى گذارد .
كار بعدى كه انجام دادم ، استخراج انديشه هاى اجتماعى در روايات امر به معروف و نهى از منكر است . تلقى من اين بود كه امر به معروف و نهى از منكر ، جامعه پذيرى و كنترل اجتماعى است . من اين جا معادل هاى فارسى براى امر به معروف و نهى از منكر در ترجمه روايات به كار برده ام . به جاى امر به معروف ، تأكيد بر رعايت ارزش ها و هنجارهاى دينى گذاشتم ، و به جاى نهى از منكر ، جلوگيرى از ضد ارزش ها يا نقض ارزش ها قرار دارم . اين همان معناى جامعه پذيرى و كنترل اجتماعى است .
در اين كتاب ، بنده همه روايات را كدگذارى نمودم و فهرست موضوع هم تهيه كردم كه آخر كتاب آمده ، ولى بعدا از هر نمونه اى ، يكى از روايات را كه كاملاً مفاد و دلالتش درست بود و بهتر از روايات مشابه ، پيام جامعه شناسانه داشت ، انتخاب نمودم . بسيارى از آنها ، مؤيد يافته هاى قبلى جامعه شناسى است . بيشتر روايات مربوط به امر به معروف و نهى از منكر ، يعنى جامعه پذيرى و كنترل اجتماعى است و بخشى هم به تقيّه مى پردازد؛ يعنى چگونه مى شود گروهى فرهنگ و انسجام داخلى خود را حفظ كند .
به جامعه شناسى كج روى و تبليغ هم پرداخته ام و اين ها بيشتر مؤيّد است . البته نكاتى هست كه مؤيد نيست ، ولى به بيان جامعه شناسى هم نكاتى وجود دارد . مثلاً رواياتى كه پيغمبر گفته چه حالى داريد وقتى امر به معروف و نهى از منكر نكنيد . گفتند مگر مى شود؟ فرموده : بدتر از آن كه امر به منكر كنيد . گفته اند : مگر مى شود؟ فرموده : اصلاً منكر را معروف ببينيد . من اين ها را تحت عنوان تيپولوژى جوامع از لحاظ فرهنگى ارائه دادم كه شكلى از طبقه بندى اجتماعات است . اين تأثير يافته ها نيست ، بلكه نكته اى است كه به زبان جامعه شناسى ، بيان نوعى گوناگونى جامعه از لحاظ فرهنگى است . نيز سعى كردم با توجه به همين روايت و تلفيق با روايات ديگر ، اين سير تغيير را بازسازى كنم ؛ رواياتى مثل اگر امر به معروف نكنيد ، اشرار بر شما حاكم مى شوند و دعاى خوبان مستجاب نمى گردد و... . با تلفيق روايات ، سير گذران مراحل تغيير از آن جامعه كه آمر به معروف و ناهى از منكر است ، تا اين كه معروف را منكر مى بيند و كلاً نگاهش تغيير كرده را توضيح داده ام و نمودارهايى براى آن كشيده ام .

  • نام منبع :
    مناسبات جامعه شناسي و حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1384
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2518
صفحه از 240
پرینت  ارسال به