173
مناسبات جامعه شناسي و حديث

ارزش ها» . در هر جامعه اى ، چيزهايى خوب است و چيزهاى بد ، اما ممكن است اين خوب ها ، در هر فرهنگى تقدم و تأخر و اولويت بندى داشته باشد ، يكى را مهم تر بدانند و يكى را كمتر مهم بدانند. من با آن ذهنيت بحث سلسله مراتب ارزش ها در فرهنگ ها ، اين روايت را مورد توجه قرار دادم و اين طور فهميدم كه در واقع سلسله مراتب ارزش ها در اسلام ، اين است كه اول بهشت ، بعد دين ، بعد جان ، بعد مال ، و بعد جهنم .
اگر نمودار ارزش ها را درست كنيم و بالا را مثبت بگذاريم و پايين را منفى ، جهنم ، اوج بدى است كه هيچ ارزشى در آن نيست و بهشت اوج ارزش هاست كه هيچ بدى ندارد . بعد گفته كه غير مهم را فداى مهم تر كنيد . شما كه مالتان را فداى جانتان مى كنيد ، يعنى ارزش مال كمتر از جان است . جان را فداى دينتان بكنيد ، يعنى ارزش جان از دين كمتر است و به طور طبيعى ، مال هم ارزشش از دين كمتر است . بعد هم گفته كه اگر آدم به بهشت برود ، همه خوبى ها را به دست آورده ، يعنى ثمره نهايى اين دين دارى هم كه انسان بايد جان و مالش را فداى آن كند ، بهشت است . اگر برعكس عمل كند ، به اوج بدى ها و جهنم مى رسد كه هيچ خيرى در آن نيست .
در روايت ۲۱۱۳۲ كتاب وسائل الشيعه ، از تغيير ارزش هاى دينى در آخرالزمان صحبت كرده است . ترجمه روايت اين است : امام باقر عليه السلام فرمود : «در آخرالزمان ، مردمى هستند كه در ميان آن ها افرادى با اين ويژگى ها سر بر مى آورند : اهل ريا هستند... اگر نماز به آنچه با ثروت و بدنشان انجام مى دهند ضرر برساند ، نماز را ترك مى كنند ؛ همان طور كه نام آورترين و بزرگ ترين واجبات ، يعنى امر به معروف ونهى از منكر را بدين خاطر (يعنى چون ضرر دارد) به كنارى نهاده اند» . در واقع در اين روايات آمده كه اين ها آدم هايى هستند كه نماز مى خوانند ، ولى اگر به ثروت يا جانشان لطمه بزند ، نماز را كه يك ركن دينى است ، كنار مى گذارند.
يكى از مباحثى كه در جامعه شناسى است ، بحث تغيير ارزش ها يا تغيير در كل فرهنگ است . بحث تغيير ارزش ها و تغيير فرهنگ ، به ويژه بعد از انقلاب وبعد از جنگ بسيار بررسى شده وحتى بعضى ها پايان نامه و تحقيق درباره اش نوشته اند و مى بينيم كه آقاى دكتر رفيع پور هم در كتاب توسعه و تضاد ، خواسته اند تغيير ارزش ها را نشان بدهند. آيا تغيير ارزش ها ، يعنى ابتدا ارزش بوده و بعد به ناارزش تبديل شده است؟ البته مثلاً مى توان چنين تصور كرد ، ولى من فكر مى كنم كه با توجه به تجربه ملموس خودمان و اين روايت ، فقط كافى


مناسبات جامعه شناسي و حديث
172

تحملش را دارند و خيلى در مقابل آن موضع نمى گيرند ، به آن ها بگوييم ؛ يعنى جامعه پذيرى تدريجى كه اول محبت جلب كنيم و بعد اطلاعات بدهيم . پس ما مى فهميم كه اين «محبت ، پذيرش پيام را افزايش مى دهد» كه در گزاره هاى روان شناسى اجتماعى و در بحث تغيير نگرش ها مكررا بحث شده و شواهد تجربى زيادى برايش فراهم شده ، به وسيله اين حديث ، تأييد مى شود؛ يعنى در واقع مطلبى گفته كه مى توان گفت مفروض ، پذيرش آن جمله نظرى بوده است . كسى اين حرف را مى زند كه آن جمله را قبول دارد و اگر قبول نداشت كه محبت ، پذيرش پيام را بالا مى برد يا مى پذيرفت كه هيچ تأثيرى ندارد ، يا پذيرفته بود كه برعكس ، اصلاً تأثير بدى مى گذارد ، به اين شيوه وارد بحث تبليغ و ترويج تشيع نمى شد و به راه ديگرى مى رفت . بخش دوم حديث هم چنين است : «فَحَدَّثهم بما يعرفون؛ آن چيزى را كه آنان نيكو مى دانند ، به آن ها مى گويد» كه بحث از هماهنگى بين پيام و زمينه هاى قبلى مخاطب است .
در روايتى ديگر آمده : «همه فريضه ها با اقامه امر به معروف و نهى از منكر ، برپا مى شود» . خب ما در جامعه شناسى مى دانيم كه قوام نظم ، يعنى رعايت هنجارها ، به دو فرآيند جامعه پذيرى و كنترل اجتماعى است. ما پيش تر بررسى كرده ايم كه با توجه به هنجارهاى دينى ، در محيط دينى ، امر به معروف و نهى از منكر ، همان جامعه پذير كردن و كنترل اجتماعى است . پس اين كه گفته فرايض به وسيله امر به معروف و نهى از منكر اقامه مى شود ، يعنى در واقع جامعه پذيرى و كنترل اجتماعى ، باعث مى شود كه هنجارها رعايت شوند . پس نظم در جامعه ، قائم به امر به معروف و نهى از منكر است و براساس زبان جامعه شناسى ، به اين معناست كه فرآيندهاى اصلى مؤثر بر نظم ، جامعه پذيرى و كنترل اجتماعى مى باشد . اين ، در واقع استفاده از احاديث ، براى رشد انديشه جامعه شناسانه است .
در كتاب وسائل الشيعه حديث شماره ۲۱۳۲۰ ، امام صادق عليه السلام در روايتى به نقل از وصيت حضرت امير فرموده است : «هرگاه بلايى آشكار شد ، ثروتتان را فداى جانتان كنيد ، و هر گاه بلايى نازل شد ، جانتان را فداى دينتان كنيد . بدانيد هلاك شونده كسى است كه دينش هلاك شده باشد ، و جنگ زده كسى است كه دينش مورد حمله قرار گرفته باشد . هان! بعد از بهشت نيازى نيست ، و بعد از دوزخ نيازمندى قطعى است . آن كس كه در بند دوزخ است ، آزاد نمى شود ، و از زيان هايش نجات نمى يابد» .
در جامعه شناسى و بحث فرهنگ ، مسأله اى مطرح مى شود تحت عنوان «سلسله مراتب

  • نام منبع :
    مناسبات جامعه شناسي و حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1384
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2609
صفحه از 240
پرینت  ارسال به