اطلاعاتى كه تا به حال داريد ، اين ها را طرح كنيد و ببينيد كه كدام يك از اين سؤال ها ، سؤال هاى محورى و اساسى است و كدام يك از آن ها فرعى است. بعد پاسخ ها را در احاديث بيابيد. به هر حال ، هر كار تحقيقاتى كه مى كنيد ، از اول هيچ چيز آن معلوم نيست و بايد زحمت بكشيد و با مدد گرفتن از كارهاى رايانه اى به مباحث برسيد .
به نظر من ، اگر بتوانيم احاديثى را كه در جامعه به خاطر مسايل اجتماعىِ خاصى مطرح شده دنبال كنيم ، خيلى زودتر به مقصد مى رسيم.
۵ . امكان پايه گذارى جامعه شناسىِ مبتنى بر حديث
آيا مجموعه اين تحقيقات ، به نوعى جامعه شناسىِ مبتنى بر حديث نمى انجامد؟
فكر مى كنم مقدارى انحراف وجود دارد و آن اين است كه آيا مى خواهيم يك جامعه شناسى درست كنيم ؛ يعنى مى خواهيم برچسب جامعه شناسى به پاره اى از مباحث ايدئولوژيك بچسبانيم . اين هيچ گاه نتيجه درستى نمى دهد ، مگر اين كه واقعا كار بسيار زيادى صورت بگيرد. عرض كردم ، در اين جا كارهاى مختلفى وجود دارد. حتى در يك كار واقعا ببينيم ، احاديث چه گفته و چه چيزى بيان مى كند. اين ايدئولوژى كه ببينيم جه جهتى دارد ؛ منتهى جهات نهايى اش را شما پيدا كنيد و آن نظامى كه مدّ نظرتان هست يا فكر كرديم آن را از درون احاديث در بياوريم ، خوب اين ها مقدارى با همديگر متفاوت است . مسأله اين است كه جامعه شناسى اسلامى به آسانى انجام نمى شود. هم زمان بر است ، هم كار زيادى مى خواهد و هم تفكر و انديشه فراوانى لازم دارد. بنابراين ، به نظر من اين كه بخواهيم زود سردستى به نتيجه برسيم ، نقص است و نتيجه بخش نيست و فايده اى هم ندارد؛ چون به هر حال وقتى شما مى خواهيد از ديد يك رشته علمى امروزى اين مسايل را بررسى كنيد ، بايد طورى به آن بپردازيد كه مورد قبول اهل فن قرار بگيرد؛ در غير اين صورت ، اگر پيش خودتان كارى بكنيد كه مال خودتان باشد و در معرض ديد ديگران قرار نگيرد و آن ها نظر ندهند ، فايده علمى چندانى برايش متصور نيست. به هر حال ، بنده به شما توصيه مى كنم اين تحقيقات كه احاديث با ديد اجتماعى بررسى مى شود ، در مجلات تخصصى و در سمينارها مطرح گردد تا ديگران هم ببيند و جا بيفتد و جاى خود را باز بكند و در جامعه آزمون شود. در حقيقت ، جامعه علمى بايد روى اين مسايل به وفاق برسد . ماركسيست ها هم با جهت گيرى حرف