113
مناسبات جامعه شناسي و حديث

چه انتظارى داريد. براى نمونه ، مى گويد اگر زمين به دور خورشيد مى گردد ، ما انتظار داريم فلان روز چه واقعه اى رخ بدهد؟ مى گوييم انتظار داريم خورشيد در فلان نقطه به اين صورت بشود يا مثلاً خورشيدگرفتگى رخ بدهد؛ يعنى براساس آن نظريه ، پيش بينى كرديد و انتظارى داريد. حالا اگر انتظار شما برآورده شد ، مى گوييم اثبات شده است. لاكاتوش بعد از پوپر گفت اصلاً اين طور نيست كه ما هر حرفى زديم ، بايد اثبات كنيم . ما اوّل از نظريه مان تبيين بيرون مى كشيم ، بعد اگر تبيينمان درست درآمد ، حرف هايمان درست است و لزومى هم ندارد كه در همه جا آن را اثبات و تكرار كنيم ؛ چون فقط استقراگرايى مى خواهد به قانون كلىِ گزاره عام تجربى برسد و هر بار بايد شواهد تجربى براى سخنانش بياورد .
براى مثال ، اگر فرض كنيم اين كه مى گويند «اگر عالِمى فاسد شد ، عالَمى فاسد مى شود» گزاره درستى است ، براساس بحث لاكاتوش ، بايد مؤمن باشيد كه اين درست است و اگر ايمان خودتان را از دست بدهيد ، از اين برنامه پژوهشى خارج مى شويد؛ يعنى هيچ كس نمى تواند بدون ايمان به گزاره هاى اوليه ، كارى از پيش ببرد . در اين مثال ، اگر عالِمى فاسد شود ، عالَمى فاسد مى شود . اين جا بايد بگوييد كه منظور از عالِم كيست و اين جزء بحث هاى نظرى شماست . بايد معناى فساد را هم معلوم كرد. اگر فساد را تعريف كرديد و بعد گفتيد كه چون عالِم فاسد شد ، عالَم هم فاسد مى شود ، حرف شما درست است. يا پيش بينى مى كنيد و مى گوييد اگر اين عالِم دچار اين ويژگى ها بشود يا اين عالِمان دچار اين ويژگى ها بشوند ، اين تغييرات در اين جاها رخ خواهد داد كه مثلاً مى گوييم فساد عالَم است. اين كارى است كه تئورى پردازان مى كنند. آن ها فرضيه سازى مى كنند و تبيين درمى آورند ، بعد اگر پيش بينى شان درست درآمد يا توانستند تبيين كنند ، حرفشان قبول مى شود .

پس لازم نيست خيلى دنبال شواهد تجربى برويم ، بلكه به تعبير شما ، بايد در پى استلزامات باشيم .

بله ، مثلاً در همين تعاريف و گزاره هايى كه گفته شد ، فساد را چگونه تعريف مى كنيد؛ يعنى در واقع مشكل در تعريف فساد است كه چگونه فساد را تعريف بكنيم و مصداق هايش را بيابيم تا مصداق هايش ذهنى نباشد كه در تعيين فسادها تعارض پيش بيايد؛ يعنى بياييد درجه اى از اجماعِ فساد را بيان كنيد . شايد لازم باشد به خود احاديث مراجعه كنيد ؛ يعنى وقتى مى گوييد «اذا فسد العالِم فسد العالَم» ، براى فهم معنا و مصداق فساد ، بايد جاهاى


مناسبات جامعه شناسي و حديث
112

پيش بينى خيلى محك مهمى است براى اين كه قدرت يك تئورى نشان داده شود ـ بحث ديگرى است .
شما بگوييد من فقط مى خواهم به اين پرسش ها جواب بدهم . به جامعه شناسى و مفاهيمش مقيّد نكنيد . حديث را در همين حد نگه نداريد . ممكن است بگوييد اگر ما اين اصل را مى پذيريم ، اين قاعده درست است اين ممكن است بر چه مفروضات تئوريك مقدمى استوار باشد؛ يعنى حول و حوش اين هسته شروع مى كنيد به تنيدن اين كه فرضيه بسازيد از آن؛ از يك طرف استخراج كنيد و از يك طرف مفروضات پنهانش را بياوريد و در اين حال ، خود به خود مى توانيد به مفروضات كلى ترى براى جوامع دست پيدا بكنيد كه در خود حديث آشكار نيست و هنوز خودش را خيلى نشان نمى دهد. اما اين خود بسندگى اش مهم است كه اين جواب را خودش دارد ، خودش را مى زايد و گسترش مى دهد. شما نيامديد همين طور الحاقى و تلفيقى كار بكنيد .

استاد ، اين مطلبى كه شما عنوان مى كنيد ، با چه روشى سازگارى دارد؛ روش تفسيرى است يا تبيينى؟

نه ، بحث نظرى است؛ يعنى اين كه روش خاصى ندارد ، بلكه يك بحث استدلال نظرى است . تئورى ها كه اصلاً روشى ندارند. بله بعدا مى توانيد از آن نتيجه گيرى هاى بعدى هم بكنيد ، اما خودش ماهيتا تئوريك است .
اصلاً همين باورهاى دينى ، خودشان اجزاى نظريه شما هستند؛ البته شما آن ها را به سمت گزاره هاى عام تر كه پنهان هستند ، بسط مى دهيد؛ يعنى استلزامات منطقى شان را بيرون مى كشيد. اين جا شما با منطق سر و كار داريد ، نه مكانيزم علّى ، يعنى استلزامات منطقى. براى مثال ، فرض كنيد كه اگر كسى اين كار را كرد ، اين چنين خواهد شد. مى گويد چون اين حديث چنين حرفى را زده ، بايد فرضى را پشت خود پنهان داشته باشد كه چنين سخنى گفته است يا از اين طرف فرضيه اى استخراج كنيم و بكوشيم حلقه هاى واسطى را كه بين اين ها وجود دارد بفهميم. پس اين ها هم جزء نظريه بوده ، و همه شان بحث هاى نظرى هستند والبته اين مكانيزم علّى هم كاملاً نظرى است .

براى اثبات اين نظريه ، چه بايد بكنيم؟ آيا بايد محك تجربه را مطرح كرد؟

اگر يادتان باشد ، من در بحث چيستى علم ، بحث كردم كه نظريه مى گويد شما از واقعيت

  • نام منبع :
    مناسبات جامعه شناسي و حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1384
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3112
صفحه از 240
پرینت  ارسال به