جامعه شناسى ، پيش بينى هاى بديع كرد. همه مى گفتند عامل خودكشى مثلاً فلان امر است . او آمد چيزى را مطرح كرد كه خيلى دور از ذهن بود. الآن نظريه خودكشى دوركيم خيلى موارد نقض دارد ، ولى چون او پايه ها را محكم كرده ، هنوز اعتماد جامعه شناسان از آن سلب نشده است. آن جا شما مى توانيد از درون احاديث بگوييد كه من مى خواهم به همين مسايلى كه جامعه شناسان جواب مى دهند ، جواب بدهم. مى خواهم ببينم احاديث اجتماعى به چندتاى آن ها جواب مى دهد. اين مسايل ، لزوما مسايل نظرى نيستند. ممكن است خيلى شان مسايل عملى باشند؛ زيرا بحث جديدى كه آمده ، اين است كه وجود هنجارى علم ، از وجود غير هنجارى اش جدا نيست؛ يعنى اين ها با همديگر تعامل دارند .
۵ . روش تحقيق در احاديث اجتماعى
در هر حال ، روش پيشنهادى حضرت عالى اين است كه پرسش هاى مهم جامعه شناسى را استخراج كنيم و بعد جواب اين ها را از احاديث بيابيم؛ يعنى مثلاً ببينيم علت تغييرات اجتماعى را چه مى دانند و چه جوابى به آن مى دهند؟
بله ، اين راه موجه تر است؛ يعنى از آن شقوق ديگرى كه گفته شده است و پيامد خاصى ندارد ، قابل دفاع تر مى باشد و اگر قوّتى هم در احاديث وجود دارد ، در همين است كه بتوانند به طور مستقل اين كار را براى شما انجام بدهند .
آيا تجربه مى تواند احاديث را نقض كند؟
شما بايد آن نظر را بپذيريد كه براى هر نظريه ، همان قدر كه اثبات كننده هست ، ابطال كننده هم مى شود پيدا كرد؛ يعنى هيچ نظريه اى نمى تواند بگويد كه من فقط اثبات شدم و ابطال نشدم . هر نظريه اى براساس حرف لاكاتوش ، استدلال منطقى مى كند كه نمى تواند غير از اين باشد. اين نكته دقيقى است كه لاكاتوش خيلى ضربه سختى به اين پيكره زده است. او بر ضد استقراگرايان مى گويد حتى اگر بگوييد كه در مشاهداتتان عنصر نظرى هم دخيل است ، باز داريد با نظر ، نظر را رد مى كنيد ، نه با مشاهده . بعد مى گويد در ابزار اندازه گيرى در همه اين زمينه ها ، نظرهايشان مداخله دارد و بعد خودبه خود ابطال ناپذير مى شود . براى همه نظريه ها مى توانيد شواهد بياوريد ، اما اين كه به اين تحليل و تبيين شما اقبال بكنند يا نه ، و اين كه آيا مى توانيد براساس آن در همان محدوده هاى معيّنى كه ادعا كرده ايد ، پيش بينى كنيد ـ چون