111
مناسبات جامعه شناسي و حديث

جامعه شناسى ، پيش بينى هاى بديع كرد. همه مى گفتند عامل خودكشى مثلاً فلان امر است . او آمد چيزى را مطرح كرد كه خيلى دور از ذهن بود. الآن نظريه خودكشى دوركيم خيلى موارد نقض دارد ، ولى چون او پايه ها را محكم كرده ، هنوز اعتماد جامعه شناسان از آن سلب نشده است. آن جا شما مى توانيد از درون احاديث بگوييد كه من مى خواهم به همين مسايلى كه جامعه شناسان جواب مى دهند ، جواب بدهم. مى خواهم ببينم احاديث اجتماعى به چندتاى آن ها جواب مى دهد. اين مسايل ، لزوما مسايل نظرى نيستند. ممكن است خيلى شان مسايل عملى باشند؛ زيرا بحث جديدى كه آمده ، اين است كه وجود هنجارى علم ، از وجود غير هنجارى اش جدا نيست؛ يعنى اين ها با همديگر تعامل دارند .

۵ . روش تحقيق در احاديث اجتماعى

در هر حال ، روش پيشنهادى حضرت عالى اين است كه پرسش هاى مهم جامعه شناسى را استخراج كنيم و بعد جواب اين ها را از احاديث بيابيم؛ يعنى مثلاً ببينيم علت تغييرات اجتماعى را چه مى دانند و چه جوابى به آن مى دهند؟

بله ، اين راه موجه تر است؛ يعنى از آن شقوق ديگرى كه گفته شده است و پيامد خاصى ندارد ، قابل دفاع تر مى باشد و اگر قوّتى هم در احاديث وجود دارد ، در همين است كه بتوانند به طور مستقل اين كار را براى شما انجام بدهند .

آيا تجربه مى تواند احاديث را نقض كند؟

شما بايد آن نظر را بپذيريد كه براى هر نظريه ، همان قدر كه اثبات كننده هست ، ابطال كننده هم مى شود پيدا كرد؛ يعنى هيچ نظريه اى نمى تواند بگويد كه من فقط اثبات شدم و ابطال نشدم . هر نظريه اى براساس حرف لاكاتوش ، استدلال منطقى مى كند كه نمى تواند غير از اين باشد. اين نكته دقيقى است كه لاكاتوش خيلى ضربه سختى به اين پيكره زده است. او بر ضد استقراگرايان مى گويد حتى اگر بگوييد كه در مشاهداتتان عنصر نظرى هم دخيل است ، باز داريد با نظر ، نظر را رد مى كنيد ، نه با مشاهده . بعد مى گويد در ابزار اندازه گيرى در همه اين زمينه ها ، نظرهايشان مداخله دارد و بعد خودبه خود ابطال ناپذير مى شود . براى همه نظريه ها مى توانيد شواهد بياوريد ، اما اين كه به اين تحليل و تبيين شما اقبال بكنند يا نه ، و اين كه آيا مى توانيد براساس آن در همان محدوده هاى معيّنى كه ادعا كرده ايد ، پيش بينى كنيد ـ چون


مناسبات جامعه شناسي و حديث
110

علوم را طبقه بندى هم مى كند .
حالا شما مى گوييد اين باورهاى دينى ، اين كار را انجام مى دهند و براى خودشان يك نظام مستقلى هستند. چه لزومى دارد با نظام هاى ديگر مخلوطشان كنيم؟ الآن بعضى نظريه ها با يكديگر قابل جمع نيست ، اما به طور مستقل مى توانند اين قسمت واقعيت را براى ما توضيح بدهند؛ در حالى آن نظريه ، آن وجه ديگر واقعيت را براى ما تبيين مى كند و توضيح مى دهد و البته هر دوى آن ها هم مفيد هستند. براى مثال ، در فيزيك همين طور است و دو سه نظريه در باب نور وجود دارد كه هيچ كدامشان را كنار نمى گذارند . حرف كوهن اين بود كه علم ، تراكمى و خطى پيش نمى رود كه اين رد كند و يكى ديگر بيايد و جايش بنشيند. اين ها دو سه تا كنار هم قرار مى گيرند و هيچ كدام نمى تواند حرف ديگرى را رد كند. هر كدام وجهى را توضيح مى دهند و در جاى خودشان هم مورد قبول هستند. شما مى توانيد در احاديث اين كار را انجام بدهيد؛ يعنى مسايل را بگيريد و بگوييد من مى خواهم به همين مسايلى كه جامعه شناسى مى خواهد جواب بدهد ، جواب بدهم . مى بينيد اين انديشمندان اجتماعى ، حالا يا عام تر يا خاص تر ، مى خواهند به چه پرسش هايى جواب بدهند ، بعد به سراغ احاديث مى رويد و جواب هايشان را مى گيريد. اين همان كارى است كه من اول گفتم؛ يعنى شما سؤال مى كنيد و در اين جا ، نه منطق دين را به هم زده ايد و نه زبانش را مخلوط كرده ايد.

آيا احاديث با همان ادبيات هم توضيح داده مى شوند؟

بله ، با همان ادبيات هم توضيح داده مى شوند. اگر خواستيد بعدا جا بيفتد ، دانش ها ، با پيش بينى هاى درستشان جا افتاده اند. اگر به چيستى علم چالمرز نگاه بكنيد ، لاكاتوش در بحث ابطال پذيرى پيشرفته مى گويد نظريه ها با پيش بينى هاى بديعشان جا مى افتند. نظريه هاى قديمى را هم كه بايد نقض كرد و مى گويد كه بايد بكوشيد آن ها را نقض بكنيد . بايد تلاش كنيد كه براى اين ها تأييد پيدابكنيد؛ چون ديگر هيچ كدام را نمى توان ابطال كرد. نظريه جديد تا زمانى كه بتواند پيش بينى اى بديع انجام بدهد ، جلو مى رود ، ولى وقتى ديگر نتواند يا مسأله اى را كه در برابرش طرح كردند نتواند جواب بدهد ، متوقف مى شود . در آن زمان ، نظريه از حركت باز مى ماند وافراد به آن بى توجه مى شوند.
الآن چرا به بعضى از نظريه هاى جامعه شناسى بى توجهى مى شود؟ براى اين كه ديگر نمى توانند حرف جديدى بزنند. شما مى بينيد دوركيم زمان خودش براى تثبيت

  • نام منبع :
    مناسبات جامعه شناسي و حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1384
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2629
صفحه از 240
پرینت  ارسال به