109
مناسبات جامعه شناسي و حديث

جامعه شناسى چيست؟ اگر بناست كه در باب جامعه گزاره هايى را بيان كنيم و كنترل داشته باشيم و پيش بينى كنيم ، به چه شيوه اى است. آيا هر دو اين كار را براى ما مى كنند يا نه؟

اين ها ترديدهايى است كه بعدا به وجود آمده است . جامعه شناسى اوّل ، ادعاهاى بزرگى داشت . بعدها جامعه شناسان ادعاهايشان را كم كردند . زمانى جامعه شناسى مى گفت كه مرز روشن من با فلسفه اجتماعى اين است كه من پيش بينى و تبيين مى كنم . بعد در يك دوره گفت همه حرف هاى من تجربى است . پس اشكال كردند كه بسيارى از حرف هايت غير تجربى و نظرى است. حالا به اين جا رسيده كه شما مى پرسيد نظريات جامعه شناسى چه كار مى كند؟
نظريه جامعه شناسى دو كار مى كند : تبيين و پيش بينى. البته اگر پيش بينى را يكى از شقوق تبيين بگيريم ، هدف آن تبيين است كه در معرفت شناسى ها و علم شناسى ها در مورد آن بحث مى شود . البته به طور معمول علوم با پيش بينى خود را نشان مى دهند ، نه با تبيين. از قديم فلسفه هم تبيين مى كرده ، يعنى به پرسش هاى ذهن ما جواب مى داده ، ذهن را قانع مى كرده و توضيح مى داده است ؛ ولى وقتى به پيش بينى مى رسيده ، ممكن بوده نتواند پيش بينى درستى انجام بدهد. به هر حال فرق نمى كند ، هدف نظريه اجتماعى يا نظريه جامعه شناسى اين است كه تبيين و پيش بينى كند ؛ چون هر ساختار نظرى ، يك قدرت تبيينى براى موضوعات دارد و فقط گاه يك نظريه ، بهتر از ديگرى نگاه مى كند و گستره اى خاص از پديده ها را براى ما تبيين مى نمايد . ولى در پيش بينى است كه شايد نتواند پيش بينى درستى بكند يا پيش بينى هايش به قول پوپرى ها مستقلاً ابطال پذير نباشد؛ يعنى تبيين ها يا پيش بينى هاى دورى بكند كه هيچ بر علم ما نيفزايد.
جامعه شناسى ، به كار تبيين و پيش بينى مى پردازد . حالا حتى اگر شما كار تفسير انجام بدهيد ، همين كار را براى شما انجام مى دهد؛ يعنى ديدگاه تفسيرى وبر و ديلتاى مى گويد كه اگر بدانيم شما صاحب چه انديشه و چه معنايى هستى ، براساس اين معانى مى توانيم بگوييم كه در فلان موقعيت اين كار را خواهيد كرد . حالا حرفم غلط در آيد يا درست ، معلوم مى شود تفسيرم درست بوده يا غلط . اين جا اصلاً نظريه پردازى نمى كند، بلكه فقط در ذهن و فرهنگ شما كشف معنا مى نمايد . ادعاى روشن وبر و ديلتاى اين است كه اگر آن جا نظريه پردازى مى كنيم ، آن هم ابزارى است براى همين تبيين و پيش بينى كردن كه بعد به خاطر اين دو كار ،


مناسبات جامعه شناسي و حديث
108

استاد، اين گونه كه شما ترسيم كرديد ، مناسبت بين جامعه شناسى و حديث يكسويه است . آيا نمى شود گفت كه احاديث هم مى تواند منشأ الهاماتى در پژوهش هاى جامعه شناسى ، مثل فرضيه سازى باشد؟

اگر شما آن استقلال نسبىِ دين را بپذيريد كه براى خود يك زبان معنا دارد ، مى توانيد همان زبان دين را مفروضات اوّليه تان بدانيد و آن را به عنوان مبنايى براى يك پارادايم ، توسعه بدهيد؛ يعنى در مقابل پرسش هايى كه مطرح مى شود ، بگوييد چه جواب هايى مى دهيد . اين همان «كمربند محافظ» است كه لاكاتوش از آن ياد مى كرد . كمربند محافظش را توسعه بدهيد؛ يعنى قبول كنيد كه اين ها درست است و در اين ها هم حرفى نيست ؛ چون بحث اين بود كه در آن هسته اصلى هيچ وقت ترديد نمى كرديد . فقط براى حفاظت از آن فرضيه سازى كنيد و روش شناسى متناسبش را هم بيافرينيد . بله ، امكانش هست ، ولى اين كه چه كسى انجام بدهد، مهم است .

شما تا حدودى مناسبات حديث و جامعه شناسى را در مورد انديشه اجتماعى مى پذيريد ، ولى وقتى بحث جامعه شناختى اش مى شود ، ترديد داريد يا انكار مى كنيد .

من مى گويم شما مى توانيد آن كار نخست را انجام بدهيد؛ يعنى پرسش ها و مطالب جامعه شناسى را مقوله بندى كنيد و بعد بيست ـ سى سؤال مهم جامعه شناسان را تفكيك و به احاديث مراجعه كنيد. براى مثال ، احاديث در باب جامعه پذيرى چه مى گويند ، درونى كردن ارزش را مى پذيرند و همين طور. در همين حد، چارچوبى به ما مى دهد و مى توانيم بگوييم در باب اين مطلب ، اين تعداد حديث تدوين شده و اين مباحث را مطرح مى كند. اين شيوه ، نه به زبان دين لطمه مى زند و نه مشكلى ديگرى پيش مى آيد و فقط مقوله بندى است .

آيا با اين شيوه مى توان علم دينى درست كرد؟

خير ، شما از اين جامعه شناسى ، فقط براى مقوله بندى احاديث استفاده مى كنيد؛ يعنى براى شما فهرست بندى مى كند.

حالا گاه مى گوييم اين كار در انديشه اجتماعى مشكلى ندارد ، ولى در جامعه شناسى ، به هر حال دنبال چه هدفى هستيم . مرحوم آخوند در كفاية الاصول مى گويد شما براى اين كه دو علم را از هم جدا كنيد ، بايد غرض و هدفتان را مشخص كنيد و ببينيد چه كار مى خواهيد بكنيد . جناب استاد ، مقصود و منظور اصلى ما از انديشه اجتماعى و
ف

  • نام منبع :
    مناسبات جامعه شناسي و حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1384
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2618
صفحه از 240
پرینت  ارسال به