93
مناسبات جامعه شناسي و حديث

خودآگاه و بسيارى هم به طور ناخودآگاه و به طور غيرمستقيم است و همه آن با حضور ذهن آگاهانه نيست . شايد حاصل كار ما بعدا در يك نسل ديگر ثمر بدهد . پس بگوييم دين ما انسان شناسى اش اين است ، نگاهش به جامعه اين است ؛ همان نگاه دينى كلى غير متعيّن ، يعنى لزوما يك جامعه خاص را توضيح نمى دهد . بعد آن نگاه را به كنارى مى نهيم . پس ما مجازيم اين كار را انجام دهيم و آن هستى شناسى و معرفت شناسى را جلو ببريم .
به نظر مى آيد اين كار خيلى دشوار است و به يقين نمى توان زياد در مورد آن سخن گفت ، اما اين هم يك راه است و بايد آن را آزمايش كرد . اين است كه بياييم اين چارچوب ها را بچينيم و ببينيم براساس آن ها ، جامعه واقعى متعيّنِ موجود چگونه است . مثلاً فرض كنيد عامل تصادفات جاده اى در ايران چيست؟ من اين را بسيار دشوار و تا حدى غير عملى مى بينيم؛ يعنى دست كم بر خلاف مسير طبيعى رشد علم و دانش بشرى است كه ما از اين طرف بخواهيم برويم .
به نظر من ، اين كار به سهولت امكان پذير نيست ، اگر نگوييم غير ممكن است؛ ولى البته اين هم يك راه است . مستقيم ترين و نزديك ترين راه ، اين است كه در بحث حديث ، به احاديثى بها دهيم كه آشكارا يا به طور ضمنى ، براى ما توصيفى از واقعيت ها را در مورد جامعه بيان مى كنند ، و تاريخ اجتماعى آن جامعه به خصوص را مى دهند . از اين رو ، چون مأموريت دين به طور مستقيم اين نبوده ، پيدا كردن اين چيزى كه ما دنبال آن هستيم ، يعنى معرفت يا ايجاد مكتبى در جامعه ، كار سختى است و آسان نيست.
به نظر من ، اگر لا به لاى اين خاك ، ذرّات طلايى هست كه بايد با طى مراحلى به آن برسيم ، بايدتلاش كرد. انتظار بيخودى است اگر از داخل خاك ، شمش طلاى آماده بخواهيم كه هزار رقم عمليات بر روى آن انجام مى گيرد تا طلا از آن تخريج شود و به صورت شمش طلا گردد . حالا كه ما اين شمش طلا را داريم ، بايد خيلى زحمت بكشيم .
پس گزاره هاى توصيفى ـ تبيينى ، آن جا كه جامعه را توضيح مى دهد ، براى اين كار مفيد است. براى مثال ، فرض كنيد كه ما مى گوييم : «إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ» . اين گزاره ، حكم يا قاعده اى است كه در مورد تغييرات اجتماعىِ جوامع بيان شده است . يا مثلاً در احاديث ، از انسانِ جامع ، همه جانبه و انسان كلى بحث مى شود ، نه يك انسان مشخص . آيا شما مى توانيد بگوييد طبقه كارگر چنين است؟


مناسبات جامعه شناسي و حديث
92

بنده ، هيچ كدام از اين ها را مانع حركت نمى بينم ، ولى فكر مى كنم پيش از آن ، بايد به پرسش هايى كه پيش تر عرض كردم ، پاسخ بدهيم؛ يعنى ما مى خواهيم چه كنيم؟ فقط چون جامعه شناسى خوانده ايم ، يا چون دغدغه داريم مقدارى از راه برايمان روشن تر بشود ، دنبال اين تحقيق هستيم. ببينيم چه مى خواهيم و برگرديم نگاه كنيم كه اوّل كجا بوديم و حالا كجا هستيم . فرض كنيم به اين برسيم كه اين حرف ها درست باشد . چه عيبى دارد ، ما با تحقيق به اين رسيديم . اما در حقيقت مى گوييم كه اصول يا شواهدى در دست داريم كه براساس آن ها مى توانيم به شناخت هايى برسيم؛ منتهى بايد توجه كنيم كه اين ديدگاه ماست و به يقين آن ديدگاه ها ، با نيازهاى زمان ما ، با دانش فعلى ما ، با دانش زمان ما و با شرايط فعلى ما نسبتى خواهد داشت و آن خودش هم مطلب ديگرى است.

استاد ، آيا جامعه شناس مسلمان ، بايد همان سخن قرآن را در زمينه روابط اجتماعى نقل كند و بعد براى آن شواهد ارائه نمايد؟

حرفى نيست ، ولى آيا ما واقعا مى توانيم اين كار را بكنيم؛ يعنى شواهدى كه مى آوريد ، فهم ما را از دين نقل مى كند يا پيام قرآن را ارائه مى دهد .

۵ . ارتباط حديث و جامعه شناسى در گزاره هاى توصيفى احاديث

فهم خودمان را از دين بيان مى كند ، ولى ما از دين الهام مى گيريم و بعد سراغ جامعه مى رويم .

شما فقط اين نكته را بدانيد كه در گزاره هاى قسم دوم ، يعنى توصيفى ـ تبيينى ، خيلى جاى اميدوارىِ بيشترى وجود دارد . البته بايد اين را هم آزمون كرد كه آيا مى توانيم به يك فهم انسان شناسانه و جامعه شناسانه برسيم كه از آن شروع كنيم ، يا نه؟
ببينيد ، ممكن است يك نكته ، يك سودا و گاهى شايد يك فرازى منفى باشد يا بگوييم آرمانى . پس در مجموع زمينه هايى كه بتوان علمى در اين مورد توليد كرد؛ يعنى سؤال هايى كه طرح مى شود ، مسائلى كه آدم ها با آن برخورد مى كنند ، زمينه اجتماعى كه انسان ها را متوجه جامعه و روابط اجتماعى مى كند ، مثل حركتى كه مثلاً در قرن هيجدهم تا قرن نوزدهم در اروپا به وجود آمد و خوراك هاى معرفتى و جريان هاى معرفتىِ موجود را آماده ساخت ، و به طور كلى همه اين مسايل كه بتوان از آن يك دانش درست كرد ، مقدار زيادى از اين ، به طور

  • نام منبع :
    مناسبات جامعه شناسي و حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1384
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3031
صفحه از 240
پرینت  ارسال به