87
مناسبات جامعه شناسي و حديث

بر اين اساس ، اين كه بخواهيم حديث را با استفاده از دانش تئورى خودمان بهتر بفهميم ، امكان پذير است؛ به اين لحاظ كه ببينيم اگر قرار است تحقق پيدا بكند ، لوازم آن در جهانِ بيرون چه خواهد بود ، مثلاً براى داشتن جامعه اى كه بناست امر به معروف و نهى از منكر در آن ايجاد بشود ، چه پيشرفت هايى لازم است؛ يعنى اگر بنا باشد نظام سازى كنيم ، شكل بندى بيرونى چگونه مى تواند با آن مطابقت كند . باز در اين جا مى تواند بين معرفت جامعه شناسانه و دانش تجربى ، با آن گزاره هايى كه صبغه هنجارى دارد ، نسبتى برقرار باشد .
پس يكى فهم احاديث است و ديگر اين كه براى تحقق خارجى شان چه شرايطى مى خواهند؛ يعنى شرايط ، لوازم شناختى و گزاره هاى توصيفى ممكن كه مى تواند با آن گزاره هاى ارزشى و هنجارىِ پيام حديث همگنى داشته باشد ، چه مواردى است . پس در اين صورت ، گويا مى توان به نوع جامعه اى رسيد كه مورد نظر است . البته اين ، فراتر از كار علم است؛ يعنى اگر قرار باشد كار علم ، توصيف و تبيين و تفهُّم و پيش بينى و فراهم كردن زمينه مداخله انسان باشد ، تا اين جا مشكلى نيست ، امّا خودش هيچ رهنمود مشخصى نمى دهد . هر چند ممكن است اين بر مفهوم هستى شناختى مشخص ، معرفت شناختى و امثال آن مبتنى باشد ، اما به هر حال به نحو آشكار ، مداخله مشخصى نمى كند .
البته اين كه چگونه جامعه مورد نظر و شرايط لازمِ آن پيام احاديث را در دين محقق كنيم ، در آن جا كه گزاره ها توصيفى ـ تفهيمى است ، بايد باز هم البته از لحاظ قيد و بندهايى متنى ، تاريخى و اجتماعى ، ببينيم چه شناختى از جامعه به ما مى دهد : شناخت كلى از حيث فلسفى يا شبه فلسفى از انسان و جامعه ، يعنى انسان شناختى فيلسوفانه يا دينى يا عرفانى و اخلاقى كه جامعه را همه جانبه مى بيند و جامعه بشرى به نحو كلى ، نه جامعه متعّين و مشخص؛ يا نه ، توصيف و تبيين از يك جامعه متعيّن و مشخص است يا در حدى كلى كه در جامعه شناختى هم در پى آن هستيم؟ چون آن طور كه الآن ما در جامعه شناختى مى فهميم يا دست كم بنده مى فهمم ، اصلاً ما در جامعه شناسى ، دنبال آن هستيم كه اگر بتوانيم ، روابط اجتماعى ، رفتار اجتماعى و واقعيت اجتماعى جامعه ، يا مناسبات فرد و جامعه را به گونه اى بفهميم كه بتوانيم يك نظم ونظريه قابل تعميم درباره آن ها ارائه بدهيم كه اين نظم نظرى ، يا آن قدر خُرد و كوچك باشد كه در حدّ جمع بندى مشاهدات و توصيف جزئيات مشاهده تلقى شود ، و يا آن قدر كلى و فلسفى باشد كه در هر جامعه اى به معناىِ كلى جامعه منطبق باشد . در واقع به نحوى


مناسبات جامعه شناسي و حديث
86

۲ . مقدمات طرح بحث

حال در اين بحث كه فرموديد ، مقدماتى وجود دارد . مقدمه اول اين كه ، به نحو كلى بحث كنيم كه دين چه محتوايى دارد و شامل چه چيزهايى است . بعد در بخش متون دينى ، كه خود به منابع درجه اول و درجه دوم تقسيم مى شود ، ببينيم آيا در اين منابع ، ارتباطى با مضامين و مفاهيم جامعه شناسانه و دوره هاى جامعه شناختى وجود دارد يا نه ، بعد در سطحى ديگر ، چگونه مى شود بين اين ها ارتباط يا تلفيقى ايجاد كرد ، يا اگر ارتباط يا نسبت و مناسباتى وجود دارد ، آن را مشخص نمود و در يك خروجىِ مشخص تر بررسى كرد كه اين نسبت ، ميان مفاهيم و تئورى هاى جامعه شناختى و موضوعات و مضامين اجتماعى ، چگونه است .
مقدمه دوم اين كه ، اين مسأله كه بين حديث و دانش علوم اجتماعى و جامعه شناختى ، يا مسايل مختلف اجتماعى نسبتى وجود دارد ، تابع آن ديدگاه كلى است كه دين و مضامين و متون دينى و محتواى آن ، مى تواند به عنوان منبعى براى فرضيه سازى و ساختن چارچوب يا ديدگاهى كه فرد محقق بتواند محفوظات بنيادى كار خود را از آن بگيرد ، قابل اعتناست.
به طور كلى ، متون دينى دو نوع گزاره دارد : اول گزاره هايى كه به طور مشخص ارزش هنجارى هستند و تكليف يا امر مطلوب يا قاعده اى را بيان مى كنند ، و دوم گزاره هاى توصيفى و خبرى كه يك پديده يا ارتباط ميان پديده هايى را به طور آشكار بيان مى نمايند ، يا به طور غير مستقيم ، حاوى يك پيام شناختى نيستند ، اما به واقع بار معنايى دارند و شما بايد روى اين عرصه به خصوص كار جدّى كنيد ؛ به اين معنا كه اگر چه آن گزاره ها به طور مستقيم نشان دهنده توصيفى از يك امر واقعى يا تبيينى نيستند ، اما به صورت غيرمستقيم لوازمى دارد كه براى تحقق آن ها كه دستورات مطلوبى هم هستند ، بايد چارچوب هايى آماده يا التزاماتى پيش بينى كرد يا با روش تفهّمى ساختارى ، آن ها را در متن اجتماعى زمانى ـ مكانى خودش جاى داد و درك معنا كرد . پس در واقع براى فهم حديث ، فهم جامعه شناسانه را چه در وادى ارزشى يا غيرارزشى به خدمت گرفت؛ كارى كه علما انجام داده اند ، بى آن كه تحت عنوان يك رشته مشخصى طبقه بندى شده باشد . بنابراين ، در حقيقت مى توانيم بگوييم كه حتى نزد فقها به اين كار عمل مى شده و فهم فقيهان ، محدثان و عالمان از متون دينى ، در چارچوب معيّنى بوده است.

  • نام منبع :
    مناسبات جامعه شناسي و حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1384
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3038
صفحه از 240
پرینت  ارسال به