67
مناسبات جامعه شناسي و حديث

حالا كه اين طور است ، پس بايد به عنوان خميرمايه هاى رسيدن به آن ساختارها از آن بهره برد .
فكر مى كنم اگر بخواهيم با نگاه رئاليستى پاسخ بدهيم ، بايد اين جنبه هاى عام را با زمينه ها و شرايط عينى ايشان پيوند داده ، به هر حال به عنوان «يك رويداد» بررسى كنيم كه مى توانند آن ها را توضيح بدهند . ممكن است ساخت ، ضرورت و يا حتى مكانيسم مولّدى داشته باشيد ، اما به رويداد تبديل نشده باشد؛ چون براى تبديل شدن به رويداد ، بايد شرايطى وجود داشته باشد كه الان هموار نيست ، ولى دليل بر نبود آن روابط ، ساختارها ، ضرورت ها و مكانيسم ها هم نمى باشد.
به نظر من ، در بخش ضرورت ها و مكانيسم ها ، واقعا مى توان از احاديث و هم چنين آيات قرآن استفاده كرد . مثالى بزنم تا مطلب روشن تر شود . خداوند رابطه اى را كه داراى جنبه ساختارى است ، بيان مى كند . هم بايد به آن توجه كنيد و هم بر آن اساس ، نگاهتان و نوع نگرشتان را به واقعيت تغيير دهيد . در قرآن مى خوانيم : «إِن تَتَّقُواْ اللَّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَانًا» اگر با عنايت به آيه ، فرضيه اى مطرح شود ، «اگر تقوا پيشه كنيد ، خدا به شما فرقان مى دهد» اين عبارت يك گزاره است ، ولى بايد راه آزمون آن را پيدا كرد . هم چنين به نظر من ، «ربا حرام است» گزاره اى عام مى باشد و يك ساختار هم هست ، حكايت از يك ساختار هم هست و صرفا به افراد هم بر نمى گردد و يك مقوله ربطى بين افراد است .
پس خلاصه سخنانم اين شد : نقش حديث در جامعه شناسى، يكى اين است كه در آن ، نوع نگاه ما به واقعيات ، منشأ الهام است و يكى فراتر از اين حرف ها ، منشأ توليد نظريه ها به شمار مى آيد واگر قائل باشيم كه از نظريه ، در نهايت براى تبيين چرايى و چگونگى رخدادها استفاده مى شود ، حتما بايد يك وجه ساختارى داشته باشيم و دين حتما بايد يك وجه ناظر به مكانيزم داشته باشد . من فكر مى كنم بخشى از همين مكانيزم هاى مولّد و ساختارها را هم مى شود در متن احاديث جستجو كرد؛ منتهى اين كه شيوه هاى داورى ما چگونه باشد، بحث ديگرى است .
به هر حال اين داورى كاملاً پيچيده مى شود؛ يعنى از راه انطباق اين برداشت ها با واقعيت ، مى توان احاديث را پيش داورى كرد ، زيرا توافق هاى بين ذهنى ، انطباق با واقعيت و قدرت رهايى بخشى وجود دارد ؛ يعنى در واقع رهايى بشر از اين غل و زنجيرها ، و اين الزامات و


مناسبات جامعه شناسي و حديث
66

آقاى دكتر ، مقصودتان آن است كه احاديث مى توانند در فرضيه سازى مفيد باشند؟

من نمى خواهم به فرضيه تعبير كنم؛ چون هنگامى كه مى گوييم فرضيه ، به گونه اى در دام يك جريان پوزيتيويستى افتاده ايم كه باز بر پايه جدايى واقعيت و نظر بنا شده است . من نمى خواهم اين را بگويم ، فقط مى خواهم عرض كنم كه براساس يك نگاه رئاليسيتى ، مى پذيرم كه مشاهدات ، مفهوم محورند .
ببينيد ، سه تعريف از نظريه شده است : ديدگاه اول ، مربوط به استقراگرايان است كه معتقدند نظريه ، حكم نظم بخش به داده ها را دارد؛ يعنى داده ها را جمع مى كنيد و نظريه اين ها را طبقه بندى و نظم بخش مى كند . در واقع مى گويد ما از واقعيت شروع مى كنيم و واقعيت مدّ نظر ماست ، ولى باز همين هم براساس جدايى كامل بين نظريه و واقعيت مى باشد . ديدگاه دوم ، نقد ديدگاه اول ، ولى باز بر پايه جدايى نظريه از واقعيت استوار است . پيروان اين ديدگاه معتقدند كه ما از فرضيه شروع مى كنيم ، ولى در نهايت براساس جدايى نظريه از واقعيت داورى مى نماييم . ديدگاه سوم كه همان ديدگاه رئاليستى است ، مى گويد اين درست كه ما از مفهوم آغاز نموده و از واقعيت شروع نمى كنيم ، اما بين واقعيت و نظريه ، به جدايى و تفكيك صد در صد هم قائل نيستيم . بنابراين ، داورى ها هم پيچيده مى شود .
من احساس مى كنم به هر حال بخشى از اين احاديث ، مى تواند در جريان آن بُعد مفهوم سازى قضيه و خَلق نظريه به ما كمك كند ، ضمن اين كه افزون بر اين ، بعضى از ساختارهاى اجتماعى را هم مى شود از متن احاديث بيرون كشيد؛ آن ساختارهاى دين كه ممكن است تحقق دينى پيدا كند يا پيدا كرده باشد و يا پيدا نكرده باشد . پس ما در هنگامى كه به دنبال روابط عام مى گرديم و مى خواهيم اين روابط را پيدا كنيم ، بايد ساختارهايى را بيابيم .
اين مطالبى كه گفتم ، براساس رويكرد رئاليستى بود . اگر نگاه پوزيتويستى داشته باشيد ، اصلاً ساختارها را از واقعيت به دست مى آوريد و آن نگاه هاى پيشينِ مفهومى را بر نمى تابيد . اگر هرمنوتيكى و تفسيرى باشيد ، اصلاً هيچ ساختى را نمى توانيد مرتبط با خانه ها تبيين بكنيد . اما اكنون سخن در اين جاست كه آيا مى توان از اين احاديث در بُعد هرمنوتيكى استفاده كرد؟ من احساس مى كنم كه احاديث ، عام تر از اين حرف ها هستند كه بتوان نگاه هاى زمينه اى به آن ها داشت؛ چون تصوّر من اين است كه احاديث ، جنبه فرازمانى و فرامكانى دارند ؛ يعنى فقط براى جماعت شيعه مطرح نشده اند و احساس مى كنم مخاطبشان همه انسان ها هستند .

  • نام منبع :
    مناسبات جامعه شناسي و حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1384
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3133
صفحه از 240
پرینت  ارسال به