القاسم عبد الرحمن بن محمّد بن عبد الرحمن حسنی / حسینی هاشمی قرشی» از عیّاشی نقل میکند.۱ عبد الرحمن بن مُحَمَّد، راوی اصلی تفسیر فرات کوفی است۲و به لحاظ رجالی، فردی مهمل است. طریق بالا با طرق پیشگفته یکسان است و نمیتوان آن را طریق به تفسیر عبیدی دانست.
طریق ۳۶: علیّ بن موسی بن إسحاق، عن محمّد بن مسعود العیّاشی، عن جعفر بن محمّد بن أیّوب السمرقندی، عن عمرکی بن علیّ البوفکی عن محمّد بن عیسی بن عبید (شواهد التنزیل)
یک نقل از این طریق در کتاب حسکانی وجود دارد. «علی بن موسی بن اسحاق» راوی تفسیر عیّاشی برای حاکم حسکانی بوده است۳ که راویایی مهمل و ناشناخته است. به دلایلی که گذشت، وجود این حدیث در تفسیر عبیدی مورد تردید است.
طریق ۳۷: محمّد بن مسعود العیّاشی، عن حمدویه بن نصیر الکشّی، عن محمّد بن عیسی بن عبید (تفسیر العیّاشی)
یک نقل از این طریق در تفسیر العیّاشی وجود دارد. در این جا عیّاشی از طریق «ابو الحسن حمدویه بن نصیر بن شاهی کشّی» از عبیدی نقل میکند. حمدویه را به «عدیم النظیر فی زمانه، كثیر العلم و الروایة، ثقة حسن المذهب»۴ توصیف کردهاند. این روایت تفسیری بر مدار پرسش و پاسخ بنیان نهاده شده است. از این رو اگر هم از کتابهای عبیدی باشد، در کتاب المسائل او آمده است. افزون بر این، در نقلهایی که واسطه حمدویه است، نوعاً سند به یونس ختم میشود و این احتمال، اخذ از کتابهای یونس را نیز پدید میآورد.
1.. گفتنی است که عیّاشی گاه با واسطه «ابو بکر نجّار» و «فرّاء» نقل میکند و گاه به صورت مستقیم. از بررسی اسناد ما قبل نقلهای مستقیم و نوع نقل حاکم از عبد الرحمن بن محمّد، چنین بر میآید که در این اسناد، افتادگی وجود ندارد و حسکانی در واقع از او بدون واسطه حدیث شنیده است.
2.. در سند روایات فراوانی از تفسیر فرات حضور دارد. حاکم حسکانی نیز تفسیر فرات را از او دریافته است.
3.. واسطهگری او میان حاکم و عیّاشی این مطلب را نشان میدهد (برای نمونه، ر. ک: شواهد التنزیل: ج۱ ص۳۰، ۷۹، ۲۴۹، ۴۸۱، و ج۲ ص۴۵۱.
4.. رجال الطوسی: ش۶۰۷۴.