الرحمن گرفته شدهاند؛ زیرا حلقه مشترک در همه آنها یونس است و سندها در او با یکدیگر میپیوندند. چنین سندی: «علیّ بن إبراهیم، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن یونس بن عبد الرحمن...» با برخی طرق نقل کتابهای یونس در فهارس شیعی تا حدودی منطبق است.۱ نوع تعلیقها و تحویلهای سند در الکافی هم نشان از منبعیت کتابهای یونس برای این روایات است. در فصل پیشین هم ملاحظه کردیم که عبیدی چنان پیوند وثیقی با جریان یونس دارد که او را «یونسی» خواندهاند. استثنای انفرادات عبیدی از کتابهای یونس هم میزان نقشآفرینی او را در گزارش میراث یونس نشان میدهد. آری، میتوان گفت که عبیدی با توجّه به تعلّق فکری به سنّت یونس بن عبد الرحمن، از منقولات او در آثار خویش بهره میبرده است؛ امّا این نکته برای اثبات وجود این منقولات در کتاب التفسیر عبیدی بسنده نیست.
دو نقل تفسیر القمی هم حکایتگر مسائل معروف یحیی بن اکثم از امام هادی علیه السّلام در موضوعات مختلف فقهی و قرآنی است. محتوا و درونمایه چندبعدی روایت که به مباحث قرآنی ویژه نیست، وجود آن را در کتاب المسائل عبیدی موجّهتر میسازد.
طریق۴: محمّد بن أحمد علوی، عن أحمد بن زیاد، عن علی بن إبراهیم، عن محمّد بن عیسی بن عبید... (الاختصاص)
یک نقل از این طریق وجود دارد که فرجام آن به طریقی چون طریق بالا منتهی میشود. منبع این حدیث، کتاب الاختصاص منسوب به شیخ مفید است. دانشیان با بررسی اسانید کتاب، دقّت در طبقات مشایخ مؤلّف و مقایسه سبک حدیثنگاری و مضامین کتاب و آرای مطرح شده در آن با روش حدیثنگاری و دیدگاههای شیخ مفید و توجّه دادن به عدم وجود کتابی با عنوان الاختصاص در آثار شیخ مفید و...، به درستی، عدم انتساب کتاب به مفید را نشان دادهاند.۲