مردمان، پراکنده باشد و راویای ثقه از او اخبار یا مطالبی را نقل کند که دیگران نقل نکرده باشند، در این حال، وثوق نوعی به چنین اخباری حاصل نمیگردد و ادلّه حجّیت خبر ثقه شامل آنها نمیشود.۱ برخی نیز دلیل استثنای ابن ولید را امری اجتهادی و نامعلوم دانستهاند که به وثاقت عبیدی خدشهای وارد نمیسازد.۲
با این همه، وقتی به سخنان متقدّمان مینگریم، در مییابیم که آنان از سخنان ابن ولید، تنقیص در شخصیت روایی و وثاقت راوی را در مییافتهاند. واکنشهای نجاشی به استثناهای ابن ولید از نوادر الحکمة و کتابهای یونس، «قالَ أبو العبّاس بن نوح: و قد أصاب شیخنا أبو جعفر محمّد بن الحسن بن الولید فی ذلك كلّه و تبعه أبو جعفر بن بابویه رحمه الله على ذلك إلّا فی محمّد بن عیسى بن عبید فلا أدری ما رایه فیه لأنّه كان على ظاهر العدالة و الثقة»۳، «رأیت أصحابنا ینكرون هذا القول و یقولون: من مثل أبی جعفر محمّد بن عیسى»۴ معنایی جز این ندارند که ابن ولید، عبیدی را ثقه نمیدانسته است و نجاشی، ابن نوح و بغدادیان به دفع و ردّ آن پرداختهاند. شیخ طوسی نیز با تكیه بر همین استثنا یا استفاده از آن به عنوان مؤید و شاهد، برخی راویان را تضعیف كرده است. نمونههایی از شیوه برخورد او با روایت استثنا شدگان، گویای این مطلب است. او ذیل برخی احادیث، عبارات زیر را میآورد:
فهذا خبر ضعیف و راویه السیاری، و قالَ: أبو جعفر بن بابویه رحمه الله فی فهرسته حین ذكر كتاب النوادر استثنى منه ما رواه السیاری و قالَ: لا أعمل به و لا أفتی به لضعفه.۵
و أمّا الخبر الأوّل فراویه أبو سعید الآدمی و هو ضعیف جدّاً عند نقّاد الأخبار، و قد استثناه أبو جعفر بن بابویه فی رجال نوادر الحكمة.۶
شیوه بهرهگیری شیخ از استثنای مورد بحث در كتابهای رجالیاش نیز گویای برداشت ضعف راویان از آن است. در كتاب الرجال در باره حسن بن حسین لؤلؤیی