43
میراث تفسیری محمّد بن عیسی بن عبید یقطینی

می‏دهد که مهم‏ترین نکته در این موضوع، استثنای ابن ولید است و مهم‏ترین راهکار اینان، آن است که استثنای ابن ولید، طعن در وثاقت محمّد بن عیسی بن عبید نیست. استدلال محوری ایشان، چنین است که ابن ولید، تنها برخی از روایات عبیدی در نوادر الحکمة و متفرّدات او از یونس بن عبد الرحمن را استثنا کرده است و نه دیگر منقولات او را.۱ به دیگر سخن، از آن‏ جا که موارد تشکیک ابن ولید به مواردی معدود و محدود ویژه است، نباید وثاقت راوی با مشکلی رو به رو باشد و باید دلیل استثنا را در چیزی دیگر جست. افزون بر این، صدوق در کتاب من لا یحضره الفقیه سی و اندی روایت از محمّد بن عیسی بن عبید نقل کرده است که نشان می‏دهد استثنا به دلیل ضعفِ خود راوی نیست.۲ ایشان در تبیین چرایی استثنا، راه‏های گونه‏گونی پیموده‏اند. برخی بر آن رفته‏اند که از دیدگاه ابن ولید، عبیدی به لحاظ سن و سال، کوچک‏تر از آن بوده که بتواند مستقیم از یونس نقل کند و لزوماً در نقل از یونس باید میان این دو، واسطه‏ای وجود داشته باشد.۳ برخی این تضعیف را به شروطی مربوط می‏دانند که ابن ولید در اجازه لازم می‏دانسته و عبیدی در اجازه از یونس فاقد آنها بوده است، حال آن که مشهور عالمان در اجازه، چنین قید و بندهایی را شرط نمی‏دانند. محمّدتقی مجلسی در این راستا می‏نویسد:

و تضعیف ابن الولید لكون اعتقاده أنّه یعتبر فی الإجازة أن یقرأ على الشیخ أو یقرأه الشیخ و یكون السامع فاهماً لما یرویه‏ و كان لا یعتبر الإجازة المشهورة بأن یقول: "أجزت لك أن تروی عنّی" و كان محمّد بن عیسى صغیر السنّ و لا یعتمدون على فهمه عند القراءة، و لا على إجازة یونس له و لهذا ضعفه و أنت خبیر بأنّه لا یشترط ذلك، بل یكفی الإجازة فی الكتب‏...‏ .۴

امّا این سخن مجلسی مستند مشخّصی ندارد و ظاهراً استنباط شخصی خود

1.. علاوه بر کسانی که سخنان ایشان در تبیین چرایی استثنا خواهد آمد ر. ک: جامع الرواة: ج۲ ص۱۶۷ (به نقل از مولی محمّد جیلانی معروف به سراب)، منتهی المقال فی أحوال الرجال: ج۶ ص۱۵۳، تکملة الرجال: ج۲ ص۴۵۶، تنقیح المقال: ج۳ ص۱۶۹.

2.. ر. ک: معجم رجال الحدیث: ج۱۸ ص۱۲۳.

3.. ر. ک: رجال ابن داوود: ش۴۵۹.

4.. روضة المتّقین: ج۱۴ ص۵۹.


میراث تفسیری محمّد بن عیسی بن عبید یقطینی
42

البتّه نجاشی خود، عبارتی را از کشّی از نصر بن صباح نقل می‏کند که نکته‏ای منفی در باره عبیدی است: «قالَ أبو عمرو الكشّی: نصر بن الصباح یقول إنّ محمّد بن عیسى بن عبید بن یقطین أصغر فی السن أن یروی عن ابن محبوب».۱ بر این اساس، روایات مستقیم او از ابن محبوب با تردید رو به رو خواهد شد؛ ولی این عبارت در نسخه‏های کنونی رجال الکشّی به گونه‏ای دیگر نقل شده است: «قالَ نصر بن الصباح: إنّ محمّد بن عیسى بن عبید من صغار من یروی عن ابن محبوب فی السن»۲ و بر پایه این عبارت، نکوهشی متوجّه محمّد بن عیسی نیست.۳

طبیعی است که دیدگاه‏های گوناگون رجالیان متقدّم شیعه، متأخّران را برای برون‏رفت از تهافت و ناسازواری‏ها به تکاپو وا دارد. برخی عالمان چون محقّق حلّی، سیّد ابن طاووس، فاضل آبی، شهید ثانی و صاحب مدارک از برایندِ مستندات پیش‏گفته ضعف محمّد بن عیسی را برداشت کرده‏اند؛۴ امّا بیشتر عالمان در راه معتمد شمردن او و توجیه ادلّه قدحش کوشیده‏اند. نگاهی بدانچه تا کنون گفتیم و مرور پژوهش‏های متأخّران نشان

1.. همان: ش۸۹۶.

2.. رجال الکشّی: ش۱۰۲۱.

3.. پسینیان هم نوعاً عبارت موجود در رجال الکشی را پذیرفته‏اند. کلباسی این را از اشتباهات نجاشی می‏داند (ر. ک: الرسائل الرجالیّة، ج۲ ص۲۹۲). محدّث نوری بر عبارت رجال الکشّی تأکید می‏کند و با آوردن روایات گوناگون عبیدی از امام رضا علیه السّلام و برخی از اصحاب امام صادق علیه السّلام، نقل او از ابن محبوب را به لحاظ تاریخی درست می‏داند (ر.ک: مستدرک الوسائل: ج۲۲ ص۱۴۵ - ۱۴۸). علیاری، نقل او از ابن محبوب را با توجّه به طبقه‏اش ممکن می‏داند (بهجة الآمال فی شرح زبدة المقال: ج۶ ۵۴۵). مامقانی با توجّه به روایت او از یونس بن عبد الرحمن - که به باور او بر ابن محبوب تقدّم طبقه دارد - نقل از ابن محبوب را شگفت نمی‏داند (ر. ک: تنقیح المقال: ج۳ ص۱۶۹) محقّق خویی، هم به نسخه‏های کنونی کشّی اشاره می‏کند و هم بر غیر معتمد بودن نصر بن صباح انگشت می‏نهد (ر. ک: معجم رجال الحدیث: ج۱۸ ص۱۲۴). تنها شوشتری است که به دلیل محرّف بودن نسخه‏های رجال الکشّی و ناممکن دانستن نقل عبیدی از امام رضا و جواد علیهما السّلام، سخن نجاشی را ترجیح می‏دهد (ر. ک: قاموس الرجال: ج۹ ص۵۰۳).

4.. برای نمونه، ر. ک: المعتبر: ج‏۱ ص ۲۸۹، کشف الرموز: ج۱ ص‏۵۴۴، التحریر الطاووسی: ص ۲۸۹، مسالک الأفهام: ج۱۰ ص۲۷، مدارک الأحکام: ج‏۱ ص ۳۴۱.

  • نام منبع :
    میراث تفسیری محمّد بن عیسی بن عبید یقطینی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1386
صفحه از 291
پرینت  ارسال به