رازی است (شانزده روایت و به عبارتی ۲۱/۸۴ در صد روایات رازیان و ده در صد مجموع روایات). از این تعداد، سه روایت را دایی کلینی، علی بن محمّد علّان کلینی رازی و سیزده روایت را محمّد بن حسن طائی رازی از دیگر اساتید کلینی، برای او نقل کردهاند و واسطه گزارش در کتاب الکافی شدهاند.
یک روایت را هم علی بن محمّد علّان کلینی رازی، مستقیم از عبیدی دریافت کرده (۲۶/۵ در صد روایات اهالی ری و ۶۲/۰ در صد مجموع احادیث) که به محمّد بن یعقوب کلینی منتقل شده و محمّد بن محمّد بن عصام کلینی نیز از او، آن را برای شیخ صدوق نقل کرده است و امروزه در کتابهای التوحید و معانی الأخبار به چشم میخورند.
محمّد بن جعفر اسدی، عالِم اصالتاً کوفی و ساکن ری، نیز در جرگه دو راوی پیشگفته است که از طریق او و با واسطهای ناشناس (من ذکره) از عبیدی روایاتی تفسیری آورده است: یک روایت که کلینی از محمّد بن جعفر در الکافی آورده و یک روایت هم که شیخ صدوق با واسطه علی بن احمد بن محمّد بن عمران دقّاق از محمّد بن جعفر اسدی در التوحید نقل کرده است این دو روایت، یعنی ۵۲/۱۰ در صد روایات اهالی ری و ۲۵/۱ در صد کلّ روایات.
طرق خراسانی
خراسان بزرگ، از دیگر بومهای جغرافیایی است که به میراث تفسیری عبیدی روی آورده است. پانزده روایت، که امروزه در اختیار ماست (۳۷/۹ در صد مجموع روایات تفسیری عبیدی) و در تمام آنها محمّد بن مسعود عیّاشی سمرقندی، بازیگر اصلی است. به دیگر سخن، روایات عبیدی با واسطههایی ابتدا در آثار و نگاشتههای وی تبلوّر یافتند و آن گاه از رهگذر او به آثار دیگر دانشیان رسیدهاند. در چهار نقل، عیّاشی به واسطه دیگر عالم سمرقندی، جعفر بن محمّد بن ایّوب، و از رهگذر عمرکی بن علی البوفکی نیشابوری و حمدان بن سلیمان نیشابوری از عبیدی نقل میکند و آنها را در تفسیر خویش میآورد که پس از او حاکم حسکانی در شواهد التنزیل از آنها یاد میکند. یک روایت هم با واسطه جعفر بن محمّد بن ایّوب سمرقندی از عمرکی بن علی البوفکی نیشابوری از عبیدی، در