189
میراث تفسیری محمّد بن عیسی بن عبید یقطینی

اللّٰهِ تَبارَكَ وَ تَعالَى:‏ (وَإِنِّى لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَٰلِحًا ثُمَّ ٱهْتَدَىٰ)‏، قالَ: وَ مَن تابَ مِن ظُلمٍ، وَ آمَنَ مِن كُفرٍ، وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهتَدَى إِلى وَلایَتِنا - وَ أَوما بِیَدِهِ إِلى صَدرِهِ -.۱

گونه‏شناسی و تخریج: آیه در پی طغیان و ناسپاسی بنی اسرائیل، نخست آنها را به نزول عقاب و غضب الهی تهدید می‏کند و آن گاه آنان را با شرایطی به کنفِ غفران الهی بشارت می‏دهد. روایت، شروطِ آمده در آیه را تفصیل می‏دهد. توبه و بازگشت را بازگشت از ظلم، ایمان را سلامت و امان از کفر می‏داند. روایت در باره عمل صالح توضیحی نمی‏دهد و مدلول «ثمّ اهتدی» را هدایت به ولایت می‏داند. در آیه، غفران الهی افزون بر بازگشت، ایمان و عمل صالح، به «اهتداء» هم شرط شده است. علّامه طباطبایی۲ با نظر به پیکره کلّی کتاب الهی، بر آن رفته است که تنها شرط و قید تأثیر و قبول ایمان و عمل صالح، ایمان به رسول و به تعبیری تسلیم و اطاعت در برابر او، اخذ دین از او و رفتن به راهی است که او ترسیم کرده است. شاهد این مطلب، آن است که بنی اسرائیل ایمان به خداوند داشتند، رسالت موسی را تصدیق می‏کردند امّا پذیرش ولایت و اطاعت او را منکر بودند یا در آن تردید داشتند. بدین سان، «اهتداء» در آیه، ایمان به رسول از ره‏گذر تبعیتش در امور دین و دنیا و ولایت‏پذیری است. بدین سان، روشن می‏شود که چرا در حدیث، «اهتداء» را هدایت به ولایت دانسته است. برخی مفسّران۳ هم معتقدند که هدایت به معنای هدایت در تمام شئون و امور است و معتقدند که در کنار این معنای عام می‏توان گفت که مراد خداوند، هدایت از طریق و ره‏گذر راه‏هایی است که به خداوند منتهی می‏شوند. توضیح این که: توبه، ایمان و عمل صالح، تنها با واسطه‏گری وحی، سودمندند و این، تنها از مجرای رسول و ائمّه علیهم السّلام شدنی است. بدین سان، باز هم سرّ تقیید هدایت به ولایت روشن می‏گردد. دیده می‏شود که آیه‏ای که در باره بنی اسرائیل است، به گونه‏ای با ائمّه علیهم السّلام و ولایت ایشان پیوند خورده و از نوع «جری و تطبیق» است.

1.. بصائر الدرجات: ج ۱ ص ۷۸.

2.. المیزان فی تفسیر القرآن: ج۱۴، ص۱۸۹ - ۱۹۰.

3.. ر. ک: الفرقان فى تفسیر القرآن بالقرآن: ج۱۹، ص۱۵۹ - ۱۶۰.


میراث تفسیری محمّد بن عیسی بن عبید یقطینی
188

سوره طه

عقاب غضبِ الهی (طه: آیه ۸۱)

۹۴.طریق۲۳، عَن المَشرِقِیِّ۱ حَمزَةَ بن المُرتَفِعِ، ‏عَن بَعضِ أَصحابِنا، قالَ: كُنتُ فی مَجلِسِ أبی جَعفَرٍ علیه السّلام إِذ دَخَلَ عَلَیهِ عَمرُو بن عُبَید، فَقالَ لَهُ: جُعِلتُ فِداكَ، قَولُ اللّٰهِ تَبارَكَ وَ تَعالَى:‏ (وَ مَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِى فَقَدْ هَوَىٰ)، ما ذٰلِكَ الغَضَبُ؟ فَقالَ أبو جَعفَرٍ علیه السّلام: هُوَ العِقابُ‏ یا عَمرُو، إِنَّهُ مَن زَعَمَ أَنَّ اللّٰهَ قَد زالَ مِن شَی‏ءٍ إِلى شَی‏ءٍ فَقَد وَصَفَهُ صِفَةَ مَخلُوقٍ، وَ إِنَّ اللّٰهَ تَعالَى لا یَستَفِزُّهُ‏ شَی‏ءٌ فَیُغَیِّرَهُ.۲

گونه‏شناسی و تخریج: روایت، غضب را به عقاب تأویل کرده تا از این ره‏گذر شبهه عروض حالات بشری و تغییر بر خداوند را از میان ببرد. روایت از گونه «تفسیری - تبیینی» است و این حدیث با اندک تفاوت‏هایی در الاحتجاج۳ وجود دارد و در التوحید و معانی الأخبار نیز به چشم می‏خورد.

۹۵.طریق۲۵، عَن المَشرِقِیِّ، عَن حَمزَةَ بنِ الرَّبیعِ،‏ عَمَّن ذَكَرَهُ، قالَ: كُنتُ فی مَجلِسِ أبی جَعفَرٍ علیه السّلام إِذ دَخَلَ عَلَیهِ عَمرُو بن عُبَید فَقالَ لَهُ: جُعِلتُ فِداكَ، قَولُ اللّٰهِ تَبارَكَ وَ تَعالى: (وَ مَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِى فَقَدْ هَوَىٰ)،‏ ما ذٰلِكَ الغَضَبُ؟ فَقالَ أبو جَعفَرٍ علیه السّلام: هُوَ العِقابُ یا عَمرُو، إِنَّهُ مَن زَعَمَ أَنَّ اللّٰهَ عز و جل زالَ مِن شَی‏ءٍ إِلى شَی‏ءٍ فَقَد وَصَفَهُ صِفَةَ مَخلُوقٍ، إِنَّ اللّٰهَ عز و جل لا یَستَفِزُّهُ شَی‏ءٌ وَ لا یُغَیِّرُهُ.۴

گونه‏شناسی و تخریج: با توضیحی که در روایت پیشین آمد، این روایت از نوع «تفسیری - تبیینی» است.

غفران الهی، در بر گیرنده هدایت یافته به ولایت (طه: آیه ۸۲)

۹۶.طریق ۶، عَن صَفوانَ، عَن یَعقوبَ بنِ شُعَیبٍ، قالَ: وَ سَأَلتُ أَبا عَبدِ اللَّهِ علیه السّلام عَن قَولِ

1.. «المشرقی، عن حمزة بن مرتفع» صحیح است.

2.. الكافی: ج۱ ص۱۱۰.

3.. الاحتجاج: ج۲ ص۳۲۲ (و روى بعض أصحابنا ...).

4.. التوحید: ص۱۶۸، معانی الأخبار: ص۱۸ - ۱۹.

  • نام منبع :
    میراث تفسیری محمّد بن عیسی بن عبید یقطینی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1134
صفحه از 291
پرینت  ارسال به