مَن سُوهِمَ عَلَیهِ: مَریَمُ بِنتُ عِمرانَ؛ وَ هُوَ قَولُ اللّٰهِ عز و جل: (وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ)، وَ السِّهامُ سِتَّةٌ.
۰.ثُمَّ استَهَموا فی یونُسَ علیه السّلام لَمّا رَكِبَ مَعَ القَومِ فَوَقَعَتِ السَّفِینَةُ فی اللُّجَّةِ، فاستَهَموا فَوَقَعَ السَّهمُ عَلى یونُسَ ثَلاثَ مَرّاتٍ، قالَ: فَمَضى یونُسُ علیه السّلام إِلى صَدرِ السَّفینَةِ فَإِذا الحوتُ فاتِحٌ فاهُ، فَرَمى نَفسَهُ.
۰.ثُمَّ كانَ عِندَ عَبدِ المُطَّلِبِ تِسعَةُ بَنینَ، فَنَذَرَ فی العاشِرِ إِن رَزَقَهُ اللَّهُ غُلاماً أَن یَذبَحَهُ، فَلَمّا وُلِدَ عَبدُ اللّٰهِ لَم یَكُن یَقدِرُ أَن یَذبَحَهُ وَ رَسولُ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله فی صُلبِهِ، فَجاءَ بِعَشرٍ مِنَ الإِبِلِ فَساهَمَ عَلَیها وَ عَلى عَبدِ اللّٰهِ، فَخَرَجَتِ السِّهامُ عَلى عَبدِ اللّٰهِ، فَزادَ عَشراً، فَلَم تَزَلِ السِّهامُ تَخرُجُ عَلى عَبدِ اللّٰهِ وَ یَزِیدُ عَشراً، فَلَمّا أَن خَرَجَت مِئَةٌ خَرَجَتِ السِّهامُ عَلى الإِبِلِ، فَقالَ عَبدُ المُطَّلِبِ: ما أَنصَفتُ رَبّی، فَأَعادَ السِّهامَ ثَلاثاً فَخَرَجَت عَلى الإِبِلِ، فَقالَ: الآنَ عَلِمتُ أَنَّ رَبّی قَد رَضِیَ، فَنَحَرَها.۱
گونهشناسی و تخریج: بخشی از روایت، مربوط به داستان قرعه افکندن برای کفالت مریم علیها السّلام است و اندکی در باره آن توضیح میدهد و آن گاه به قرعهانداختنهای دیگر میپردازد. میتوان این روایت را در شمار روایات «تفسیری - تبیینی» دانست. این روایت با طریقی دیگر در الخصال۲ به چشم میخورد و نقلی دیگر با همین مضامین در دعائم الإسلام وجود دارد.۳ گفتنی است که در باره نذر عبد المطّلب در باره ذبح عبد اللّٰه اختلافاتی وجود دارد. علّامه مجلسی بر آن است که این کار در دین ابراهیم علیه السّلام مرسوم بوده است.۴ مرحوم غفاری در حواشی خویش بر کتاب من لا یحضره الفقیه این حدیث را بیاساس میداند. به باور او کشتن فرزند، از مقام و منزلت والای عبد المطّلب و
1.. کتاب من لا یحضره الفقیه: ج۳ ص۸۹ - ۹۱.
2.. ر. ک: الخصال: ج۱ ص۱۵۶ (حدّثنا أحمد بن هارون الفامیّ و جعفر بن محمّد بن مسرور؟رضهما؟، قالا: حدّثنا محمّد بن جعفر بن بطّة، عن محمّد بن الحسن الصفّار، عن العبّاس بن معروف، عن حمّاد بن عیسى، عن حریز، عمّن أخبره، عن أبی جعفر علیه السّلام، قال...).
3.. ر. ک: دعائم الإسلام: ج۲ ص۵۲۲ - ۵۲۳.
4.. ر. ک: روضة المتّقین: ج۶ ص۲۱۴.