129
میراث تفسیری محمّد بن عیسی بن عبید یقطینی

مَن سُوهِمَ عَلَیهِ: مَریَمُ بِنتُ عِمرانَ؛ وَ هُوَ قَولُ اللّٰهِ عز و جل: (وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ)،‏ وَ السِّهامُ سِتَّةٌ.

۰.ثُمَّ استَهَموا فی یونُسَ علیه السّلام لَمّا رَكِبَ مَعَ القَومِ فَوَقَعَتِ‏ السَّفِینَةُ فی اللُّجَّةِ، فاستَهَموا فَوَقَعَ السَّهمُ عَلى یونُسَ ثَلاثَ مَرّاتٍ، قالَ: فَمَضى یونُسُ علیه السّلام إِلى صَدرِ السَّفینَةِ فَإِذا الحوتُ فاتِحٌ فاهُ، فَرَمى نَفسَهُ.

۰.ثُمَّ كانَ عِندَ عَبدِ المُطَّلِبِ تِسعَةُ بَنینَ، فَنَذَرَ فی العاشِرِ إِن رَزَقَهُ اللَّهُ غُلاماً أَن یَذبَحَهُ، فَلَمّا وُلِدَ عَبدُ اللّٰهِ لَم یَكُن یَقدِرُ أَن یَذبَحَهُ‏ وَ رَسولُ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله فی صُلبِهِ، فَجاءَ بِعَشرٍ مِنَ الإِبِلِ فَساهَمَ عَلَیها وَ عَلى عَبدِ اللّٰهِ، فَخَرَجَتِ السِّهامُ عَلى عَبدِ اللّٰهِ، فَزادَ عَشراً، فَلَم تَزَلِ السِّهامُ تَخرُجُ عَلى عَبدِ اللّٰهِ وَ یَزِیدُ عَشراً، فَلَمّا أَن خَرَجَت مِئَةٌ خَرَجَتِ‏ السِّهامُ عَلى الإِبِلِ، فَقالَ عَبدُ المُطَّلِبِ: ما أَنصَفتُ رَبّی، فَأَعادَ السِّهامَ ثَلاثاً فَخَرَجَت عَلى الإِبِلِ، فَقالَ: الآنَ عَلِمتُ أَنَّ رَبّی قَد رَضِیَ، فَنَحَرَها.۱

گونه‏شناسی و تخریج: بخشی از روایت، مربوط به داستان قرعه افکندن برای کفالت مریم علیها السّلام است و اندکی در باره آن توضیح می‏دهد و آن گاه به قرعه‏انداختن‏های دیگر می‏پردازد. می‏توان این روایت را در شمار روایات «تفسیری - تبیینی» دانست. این روایت با طریقی دیگر در الخصال۲ به چشم می‏خورد و نقلی دیگر با همین مضامین در دعائم الإسلام وجود دارد.۳ گفتنی است که در باره نذر عبد المطّلب در باره ذبح عبد اللّٰه اختلافاتی وجود دارد. علّامه مجلسی بر آن است که این کار در دین ابراهیم علیه السّلام مرسوم بوده است.۴ مرحوم غفاری در حواشی خویش بر کتاب من لا یحضره الفقیه این حدیث را بی‏اساس می‏داند. به باور او کشتن فرزند، از مقام و منزلت والای عبد المطّلب و

1.. کتاب من لا یحضره الفقیه: ج۳ ص۸۹ - ۹۱.

2.. ر. ک: الخصال: ج۱ ص۱۵۶ (حدّثنا أحمد بن هارون الفامیّ و جعفر بن محمّد بن مسرور؟رضهما؟، قالا: حدّثنا محمّد بن جعفر بن بطّة، عن محمّد بن الحسن الصفّار، عن العبّاس بن معروف، عن حمّاد بن عیسى، عن حریز، عمّن أخبره، عن أبی جعفر علیه السّلام، قال‏...).

3.. ر. ک: دعائم الإسلام: ج۲ ص۵۲۲ - ۵۲۳.

4.. ر. ک: روضة المتّقین: ج۶ ص۲۱۴.


میراث تفسیری محمّد بن عیسی بن عبید یقطینی
128

عمومیت محق در آیه سازگار است.۱ پس این حدیث با توجّه به پرداختن به مراد استعمالی و ظاهری آیه، از نوع «تفسیری - تبیینی» است. این حدیث در تهذیب الأحکام با سندی دیگر۲ و در کتاب من لا یحضره الفقیه به صورت مرسل آمده است.۳

کسب معرفت بدون وحی تکلیفی ما لا یطاق (بقره: آیه ۲۸۶)

۲۲.طریق۳، عَن یونُسَ، عَن حَمّادٍ، عَن عَبدِ الأَعلى، قالَ: قُلتُ لِأبی عَبدِ اللَّهِ علیه السّلام: أَصلَحَكَ اللَّهُ، هَل جُعِلَ فی النّاسِ أَداةٌ یَنالونَ بِها المَعرِفَةَ؟ قالَ: فَقالَ: لا. قُلتُ: فَهَل كُلِّفُوا المَعرِفَةَ؟ قالَ: لا، عَلى اللّٰهِ البَیانُ (لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا)۴ وَ (لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا ءَاتَاهَا)۵... .۶

گونه‏شناسی و تخریج: حدیث بیان می‏کند که بشر به خودی خود و بدون استعانت از رسول و وحی الهی۷ نمی‏تواند به معرفت الهی رسد و اگر خدا معرفت را در چنین شرایطی بر بشر تکلیف کند، مصداق تکلیف فراتر از وسع و ما لا یطاق است. حدیث از نوع «تفسیری - تبیینی» بوده و در مصادر دیگر با سندی متفاوت گزارش شده است.۸

سوره آل عمران

سنّت قرعه افکندن در درازنای تاریخ (آل عمران: آیه ۴۴)

۲۳.طریق۱۰، عَن حَمّادِ بن عِیسى، عَمَّن أَخبَرَهُ، عَن حَرِیزٍ، عَن أبی جَعفَرٍ علیه السّلام، قالَ:‏ أوَّلُ

1.. ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن: ج۲ ص۴۲۵.

2.. ر. ک: تهذیب الأحکام: ج۷ ص۱۵ (عنه، عن عثمان بن عیسى، عن زرارة عن أبی عبد اللّه علیه السّلام، قال...).

3.. ر. ک: کتاب من لا یحضره الفقیه: ج۳ ص۲۷۹ (سأل رجل الصادق علیه السّلام).

4.. بقره: آیۀ ۲۸۶.

5.. طلاق: آیۀ ۷.

6.. ر. ک:‏شرح أصول الکافی: ج۴ ص۳۵۳ - ۳۵۴، الوافی: ج۱ ص۵۵۴، مرآة العقول: ج۲ ص۲۲۶.

7.. ر. ک:‏ المحاسن: ج۱ ص۲۷۶ (عنه، عن أبیه، عن یونس بن عبد الرّحمن، عن حمّاد بن عثمان، عن عبد الأعلى، قال: قلت لأبی عبد اللّٰه)، التوحید: ج۱ ص۴۱۴ (حدّثنا محمّد بن الحسن بن أحمد بن الولید رضی الله عنه، عنه: قال حدّثنا محمّد بن الحسن الصفّار، عن إبراهیم بن هاشم، عن إسماعیل بن مرّار، عن یونس بن عبد الرّحمن، عن حمّاد، عن عبد الأعلى، قال: قلت لأبی عبد اللّه).

  • نام منبع :
    میراث تفسیری محمّد بن عیسی بن عبید یقطینی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1131
صفحه از 291
پرینت  ارسال به