چنین میخوانیم: «یروی عنه محمّد بن أحمد بن یحیی، ضعّفه ابن بابویه».۱ روشن است كه شیخ طوسی، تضعیف راوی از سوی شیخ صدوق را با استناد به استثنای یاد شده آورده است. تأكید به روایت محمّد بن احمد بن یحیی اشعری از لؤلویی هم شاهدی بر این ادّعاست. بنا بر این، این عبارت نیز آشكارا نشان میدهد که شیخ طوسی تضعیف خود راویان را برداشت كرده است. از عبارات ابن غضائری نیز بر میآید كه در مستند توثیق، راویان استثنا شده باشند. برای نمونه در شرح حال یوسف بن سخت مینویسد: «بصری، ضعیف، مرتفع القول، استثناه القمیون من نوادر الحكمة».۲
تنها این نکته باقی خواهد ماند که اگر استثنا قدح در خود راوی است، سرّ روایت صدوق از استثنا شدگانی چون عبیدی در کتاب من لا یحضره الفقیه چیست؟ شاید بتوان گفت که صدوق به دلیل همراه بودن این روایات با شواهد و قرائن، بدانها وثوق و اطمینان یافته است، نه این که اینها به خودی خود، نزد او دارای اعتبار باشند.۳ برخی هم بر آن اند که ممکن است متقدّمان، راوی را به لحاظ شخصیت استقلالی و در مقام ارزیابی آثار حدیثیاش غیر معتمد بدانند، ولی همو را به عنوان ناقل کتابها و آثار دیگران معتمد شمارند و از او به عنوان طریقی به کتابهای دیگر بهره جویند.۴
بدین سان، تضعیف ابن ولید - که مبنای تضعیف شیخ صدوق و طوسی است -، در برابر توثیقات و مدحهای فضل بن شاذان، قتیبی، کشّی، ابن نوح، نجاشی و بغدادیان قرار میگیرد. در این تعارض، طرفِ توثیق او به دلیل کثرتِ معدِّلان و تفرّد جارح، اجمال تضعیف و صراحت تعدیل، آگاهی معدّلان از دلیل جرح و ردّ آن، ترجیح داده شده است.۵
1.. رجال الطوسی: ش۶۱۱۰.
2.. رجال ابن غضائری: ش۱۵۷. برای دیدن تفصیل بحث در این باره، ر. ک: نگرش نو به یک مبنای رجالی: ص۴۱ - ۸۰، مقالۀ «بررسی اصل وثاقت رجال نوادر الحکمة»: ص۷۸ - ۹۸.
3.. قبسات من علم الرجال: ج۱ ص۴۸۸ - ۴۹۰.
4.. برای تفصیل این بحث، ر. ک: مقالۀ «ابن ولید و مستثنیات وی»، ص۵۷ - ۸۴.
5.. ر. ک: جامع الرواة: ج۲ ص۱۶۷، الفوائد الرجالیة، خواجویی، ص۸۸، منتهی المقال فی أحوال الرجال: ج۶ ص۱۵۳، شعب المقال فی درجات الرجال: ص۲۱۷، تکملة الرجال: ج۲ ص۴۵۵، تنقیح المقال: ج۳ ص۱۶۹، قاموس الرجال: ج۹ ص۵۰۳، معجم رجال الحدیث: ج۱۸ ص۱۲۴.