271
معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی

سکون و حرکت ندارد. تاریک نیست. نورانی نیست. روحانی و نفسانی نیست. جایی از او خالی نیست و در جایی قرار ندارد. رنگی ندارد و به قلب خطور نمی‏کند و بویی که به مشام برسد، نیست. از این اشیا نفی شده است.۱

در این روایت، انواع محدودیت‏های جسمانی، از جمله مثل و شبیه از خداوند، نفی شده است. از ویژگی‏های مماثل این است که از جهتی دارای اشتراک و از جهتی تباین دارند؛ بنابراین در دوگانگی خود محدود هستند. همچنین این روایت از خداوند صورت و تمثال را نفی می‏کند؛ چراکه این موارد محدودیت‏هایی عقلانی برای خدا اثبات می‏کنند. موضع و مکان، کجایی و چه زمانی، بالایی و پایینی، خلأ و ملأ، قیام و قعود، سکون و حرکت، همگی از حدود حسّی هستند که عقل برای شناخت اشیا از این ویژگی‏ها در تمییز و تحدید بهره می‏برد. اگر شیئی از این ویژگی‏ها خالی باشد، عقل در شناخت آن متحیر خواهد ماند، زیرا راهکار و میزان خود را در شناخت، ناکارآمد می‏بیند.

در تحدید و تقدیر عقلی، عقل از نشانه‏هایی که پیش‏تر در دسترس او بود، استفاده می‏کند و با استفاده از آن نشانه‏ها برای موضوع شناخت، حدودی را معین می‏سازد. چنانچه قرار باشد موضوع تقدیر عقل، خدا باشد، ازآنجاکه عقل شناخت مستقیمی به خدا ندارد و نهایتی برای خدا قابل تصور نیست تا عقل آن را به عنوان نشانه خود انتخاب کند، پس باید با استفاده از شناخت‏های دیگری که از مخلوقات کسب کرده، به نشانه‏گذاری اقدام کند. روایت:

۰.وَقَدَّرُوک عَلَی الْخِلْقَةِ الْمُخْتَلِفَةِ الْقُوَی بِقَرَائِحِ عُقُولِهِمْ؛۲

1.. شعیری، جامع الاخبار، ص۶؛ فیض کاشانی، نوادر الاخبار فی ما یتعلق باصول الدین، ص۷۸.

2.. سید رضی، نهج‏البلاغه، ص ۱۲۷؛ توحید صدوق نیز این روایت را با اندکی اختلاف نقل کرده است. ر.ک: شیخ صدوق، التوحید، ص۵۲.


معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
270

تجسیم خداوند می‏انجامد و عبارت «لاتدرکه الابصار» آن را نفی می‏کند؛ اما تقدیر عقلانی - که مورد بحث ماست - نیز در روایات نفی شده است:

۰.وَحَقِیقَةِ رُبُوبِیتِهِ... لاتُدْرِکهُ الْأَبْصارُ وَ لَا یحِیطُ بِهِ مِقْدَارٌ ؛۱

حقیقت ربوبیت الهی این است که چشم‏ها او را درک نمی‏کنند و اندازه‏ای بر او احاطه نمی‏یابد.

لغت‏دانان در معنای «تقدیر» سه وجه بیان کرده‏اند؛ وجه اول، تفکر در آماده‏سازی منظم شیء است. وجه دوم، اندازه‏گیری با نشانه‏گذاری و معین کردن حدود قطعی شیء و وجه سوم، به معنای نیت قطعی و عقد قلبیِ انجام دادن کاری است.۲ معنای اول و سوم در شناخت عقلی خدا متصور نیست؛ زیرا این دو معنا در جایی به کار می‏روند که فرد قصد دارد متعلق تقدیر خود را ایجاد کند. معنای دوم می‏تواند در شناخت خدا مطرح شود. در این معنا اگر تقدیر را به معنای تقدیر حسی بگیریم، عقل منتهای شیء را حدّ نهایی آن قلمداد می‏کند و با این حدود ارتباط مستقیمی می‏گیرد؛ در این صورت، در واقع شیء متناهی و دارای ویژگی جسمانی است؛ مثلاً از خصوصیات زمان‏مندی و مکان‏داری برخوردار خواهد بود.

در روایات آمده است:

از محمد بن حنفیه از معنای «صمد» پرسیدند. او گفت: علی علیه السلام فرمود: تأویل صمد این است که اسم و جسم نیست. مثل و شبیه ندارد. صورت و تمثال ندارد. حد ندارد و محدود نیست. موضع و مکان ندارد. کیفیت و کجایی و اینجا و آنجا و بالایی ندارد. خلأ ندارد و توپر نیست. قیام و قعود و

1.. کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۰۵.

2.. ازهری، تهذیب اللغة، ج۹، ص۴۱.

  • نام منبع :
    معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد رکّعی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2123
صفحه از 369
پرینت  ارسال به