337
معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی

می‏شود، ارزیابی منفی از آن فهمیده می‏شود. این ارزیابی در قلمرو مبدأ وجود ندارد؛ به این بیان که هر قصابی در کار خود ماهر است؛ اما «جراح قصاب است» یعنی جراح در کار خود ماهر نیست.۱

وقتی نامه نوشته و با مُهر نویسنده ختم شود، به معنای آن خواهد بود که محتوای معرفتی درون نامه افزوده نخواهد شد؛ پس اگر قلب نامه‏ای ختم‏شده تلقی شود، یعنی دیگر بر معارف الهی قلب افزوده نخواهد شد و قلب از دریافت معارف الهی ناتوان مانده، معرفت جدیدی وارد قلب نمی‏شود تا قلب در آن تفکر کند.۲ لذا این احتمال وجود دارد که ختم قلب در این آیات نتیجه از کار افتادن ادراک سمعی و بصری باشد؛ زیرا معارف حصولی از طریق سمع و بصر وارد قلب می‏شوند. به بیان امیرالمؤمنین علیه السلام «القلب مصحف البصر؛ قلب کتاب و نگاشته ادراک بصری است.»۳ هنگامی که ادراک سمعی و بصری در معارف الهی حاصل نشود، معارف رحمانی به قلب راه نمی‏یابد و نامه دل ختم می‏شود.

کشف قالبی

توصیف یک مفهوم در نظریه قالب دربردارنده یک تعریف، فهرستی از عناصر تشکیل‏دهنده و تعدادی واژگان مرتبط با آن قالب است. به عبارت دیگر زمانی که قصد داریم معنای واژه‏ای را بیابیم، ابتدا باید تعریفی از واژه وجود داشته باشد. سپس عناصر تشکیل‏‏دهنده مفهوم را که نقش اصلی در قالب برعهده دارند شناسایی کنیم و سپس واژگان مرتبط با قالب را در نظر بگیریم. بنابراین هنگامی که قرار است مفهوم واژه را در یک متن کشف کنیم، نمی‏توانیم برای به

1.. Evans and Green, Cognitive Linguistics: an Introduction, p. ۴۰۲.

2.. طباطبائی، المیزان، ج۷، ص۹۳؛ موسوی سبزواری، مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۸۲.

3.. سید رضی، نهج البلاغة، ص۵۴۸.


معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
336

مفهومی تنها احکام قلمرو مبدأ به قلمرو مقصد نگاشت می‏یابد؛ اما در تلفیق مفهومی علاوه بر آن، یک معنای دیگری نیز اضافه می‏شود. برای بیان معنای جدید در استعاره مفهومی بالا باید گزاره‏هایی که در دو قلمرو میان آنها نگاشت ایجاد شده و همچنین فضاهایی که با استعاره تلفیق شده‏اند، بررسی شوند.

گزاره قلمرو اول: نامه ختم می‏شود.

گزاره قلمرو دوم: قلب ختم می‏شود.

در قلمرو اول فضایی ترسیم شده که در آن نویسنده‏ای نامه‏ای نوشته است. این نامه به پایان رسیده و مُهر پایان بر آن زده شده است. وقتی که نگاشت‏ها میان این قلمرو و قلمرو مقصد برقرار می‏شود، قلب نامه‏ای فرض می‏شود که فردی آن را نوشته و مُهر کرده است؛ یعنی چیزی بر محتوای نامه نمی افزاید. اگر قصد داشته باشیم حوزه مقصد را با احکام قلمرو مبدأ درک کنیم، چیزی بیش از این به دست نخواهیم آورد؛ اما واقعیت این است که نتیجه این نگاشت علاوه بر نگاشت با مفاهیم موجود در قلمرو اول، ایجاد یک مفهوم و معنای جدید است. این معنای جدید همان بار معنایی منفی است که در ختم قلب ایجاد می‏شود.

قرآن با بیان «ختم قلب» می‏خواهد نوعی ارزیابی از کارکرد قلب را نیز ارائه دهد و با این بیان، نوعی نقیصه را برای قلب ثابت کند. مُهر کردن نامه نقیصه‏ای برای آن نیست - اگر حُسن نباشد - اما وقتی حکم آن به قلمرو قلب انتقال داده می‏شود، نوعی بار ارزشی نیز تولید می‏کند که در قلمرو مبدأ وجود نداشت. این دقیقاً همان معنایی است که زبان‏شناسان شناختی از استعاره مفهومی «جراح قصاب است» استفاده کرده‏اند. در این استعاره معنای منفی در قلمرو مبدأ، یعنی قلمرو قصاب وجود ندارد؛ اما وقتی احکام آن به قلمرو جراح سرایت داده

  • نام منبع :
    معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد رکّعی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2161
صفحه از 369
پرینت  ارسال به