21
معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی

وقتی که زبان‏شناسی شناختی بیان می‏کند که تفکر انسان استعاری است، این نظریه مبنای قاعده‏ای با نام استعاره‏های مفهومی می‏شود.

دستاوردهای جدید معناشناسی شناختی

اکنون پرسش اساسی این است که معناشناسی شناختی چه دستاورد جدیدی در کاربرد آیات و روایات دارد که این ضرورت را پیدا کرده تا آن را به عنوان روش تحقیق در متون وحیانی انتخاب کنیم؟ ابتدا باید اشاره کنیم که دستاوردهای جدید به طور معمول با یک یا چند پژوهش محدود تبلور نمی‏یابند. باید فرصت کافی در اختیار محققان قرار گیرد. تحلیل‏های گوناگون انجام شده، فضای ملتهب و جذاب آن پشت سر گذاشته شود تا این روش دستاوردهای حقیقی خود را به نمایش بگذارد. نکته دیگر این که در مقایسه با دستاوردهای ایزوتسو و تحقیقات قرآنی پیش از آن، مشخص می‏شود که تا چه اندازه دستاوردهای معناشناسی شناختی قابلیت طرح دارد؛ اما اکنون در این خلاصه به برخی از دستاوردهای روشی معناشناسی شناختی اشاره می‏کنیم.

یکی از دستاوردهای مهم معناشناسی و به‏ویژه مکتب شناختی، رهایی از دانش‏های خارج از متن است؛ به بیان دیگر معناشناسی در خدمت نص است و از تحمیل دانش‏های دیگر بر نص خودداری می‏کند. با روش‏های غیرمتنی ممکن است به پاسخ‏هایی برای پرسش‏های دینی دست یابیم اما تا چه اندازه این مجوز وجود دارد که آنها را بر قرآن تحمیل کنیم؟ آیا روش‏های خارج از متن این فرض را تأمین می‏کنند که پاسخ‏های مطرح شده واقعاً از قرآن اقتباس شده‏اند؟ برای روشن شدن این مسئله می‏توانیم آثار نگاشته شده با روش معناشناسی شناختی و سایر روش‏ها را در یک موضوع مقایسه کنیم؛ برای مثال در موضوع مراتب و درجات معرفت نگاشته‏های متعددی یافت می‏شود. همین


معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
20

چنانچه این مبانی درست باشند، از دل آن روش تحقیق استخراج می‏شود. برای عینی‏تر شدن این دستاورد به این نکته توجه می‏دهیم که در گونه‏ای از مطالعات قرآنی سنتی، ابتدا واژه‏ای را مطرح می‏کنیم و سپس اصلی لغوی برایش در نظر می‏گیریم و همان اصل را در تمامی کاربردهای قرآنی، ساری و جاری می‏دانیم. بر اساس چه ملاکی مشخص می‏شود که در مطالعه واژه‏های قرآنی باید به اصل واژه دست یافت؟ این لزوم و حجیت از کجا ریشه گرفته است؟ به نظر می‏رسد ارائه و تحلیل مبانی نظری برای روش‏های معناشناسی از میدان‏های معنایی آغاز شده و به‏تدریج دانشمندان به این مسیر هدایت شده‏اند که برای روش‏های تفسیری و معناشناسی، نظریه تفسیر ارائه دهند. آنان دریافتند که برای اثبات صحت اصول و قواعد معناشناسانه خود باید توضیح دهند که این قواعد بر کدام مبانی نظری استوارند.

معناشناسی شناختی در مرحله بعد گامی به پیش می‏نهد و برتری منطق ارسطویی را در مباحث معناشناختی به چالش می‏کشد. جدا از اینکه تمسک به معناشناسی شناختی درست باشد یا نه، اصل این موضوع که باید در تفسیر به دنبال نظریه تفسیر بود یک بایسته پژوهشی است. روش‏های جدید تحقیق در متون، منطق نظری خود را می‏طلبند. امروزه اگرچه نگاشته‏هایی با عنوان مبانی نظری تفسیر نگاشته شده، اما در حقیقت اتفاقی که رخ داده این است که پس از پذیرش روش و برای اثبات آن نظریه تفسیر می‏سازیم بدون اینکه توجه داشته باشیم روشی که برخاسته از خود زبان نباشد چگونه می‏تواند نظریه تفسیر ارائه دهد. از این مسئله نیز اگر چشم بپوشیم با این سؤال مواجه می‏شویم که این نظریه‏های تفسیری چه پیوندی با مباحث کاربردی زبان برقرار می‏کنند. این مسئله از تفاوت‏های مهم معناشناسی با نظریه‏های تفسیر است؛ برای مثال

  • نام منبع :
    معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد رکّعی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2129
صفحه از 369
پرینت  ارسال به