191
معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی

اصول مقوله‏بندی پیش‏نمونه‏ای

تجربه‏گرایی در مقابل ذهن‏گرایی و عین‏گرایی

مقوله‏بندی شباهت خانوادگی اگرچه عین‏گراست، ولی مفهوم شباهت خانوادگی، مصداق خارجی ندارد و تنها مفهومی است که مفاهیم به هم مرتبط را شامل می‏شود. این مفاهیم حتی این قابلیت را ندارند که در ذیل یک مفهوم عام جمع شوند. روش مقوله‏بندی پیش‏نمونه‏ای نیز مانند شباهت خانوادگی، به جای اینکه مفهوم ذات و عرضی یک مقوله را نقطه آغاز مطالعه و شناخت خود قرار دهد از نمونه‏های مقولات آغاز می‏کند؛ برای مثال در مطالعه پرندگان به جای اینکه به تعریف مفهومی پرنده بپردازد، تلاش می‏کند در آغاز یک نمونه عینی را برای نمایندگی پرنده معرفی کند. مثلاً افرادی که در ایران زندگی می‏کنند، گنجشک و افرادی که در قطب زندگی می‏کنند پنگوئن را در نماینده مقوله پرنده می‏دانند. در نشان دادن یک نمونه انتزاعی برای مثال می‏توان مقوله نبوت را مورد توجه قرار داد. براین‏اساس در تعریف مقوله پیامبری می‏توان شخص خاصی را که نماینده اعلای آن مقوله است معرفی نمود و با آن شخص مطالعه خود را آغاز کرد. طبیعی است فرد مسلمان حضرت محمد صلی الله علیه و اله و فرد مسیحی حضرت عیسی علیه السلام را به عنوان نمونه اعلا مورد مطالعه قرار می‏دهد.

این‌گونه معرفت‏شناسی به جای توصیف ساختاری از مفاهیم طبیعی، دارای یک جنبه روان‏شناختی است و مستلزم این واقعیت است که مقوله اولیه نباید بدون توجه به زمینه تجربی خود مورد مطالعه قرار گیرد.

پیش‏نمونه به جای ماهیت مشترک

این نظریه نیز مانند شباهت خانوادگی وجود یک ماهیت مشترک در میان مقولات را نمی‏پذیرد؛ بلکه به جای آن از پیش‏نمونه کمک می‏گیرد. در این


معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
190

یعنی این واژه‏ها نمونه اولیه مقولات را تشکیل می‏دهند.۱

ملاک‏های کاربردی برای تمییز سطوح مقولات از یکدیگر را می‏توان به شکل زیر فهرست کرد:

۱. مقولات سطح پایه دارای ویژگی بیشتری نسبت به مقولات سطح فرادست و فرودست هستند؛

۲. مقولات کلی‏تر یا سطح فرادست در محور افقی دارای شباهت کمتری نسبت به هم هستند. برای مثال وسایل خانه نسبت به وسایل نقلیه از شباهت کمتری نسبت به صندلی و خودرو برخوردارند؛

۳. مقولات بنیادی یا سطح پایه از تعدد برخوردارند درحالی‏که مقولات سطح فرودست دارای تعدد کمی هستند؛

۴. مقولات سطح پایه جامع‏ترین مقولات هستند و نسبت به دو سطح دیگر اطلاع دهنده‏ترین سطوح به شمار می‏روند؛

۵. مقولات پایه در نظام شناختی انسان از اهمیت بیشتری برخوردارند؛

۶. مقولات سطح جزئی‏تر کاملاً به هم شبیه‏اند و اختلاف کمتری نسبت به دو سطح دیگر دارند؛

۷. مقولات سطح پایه از لحاظ ادراکی برجسته‏ترند؛

۸. مقولات سطح پایه دارای تصویر ذهنی‏اند؛

۹. مقولات جزئی معمولاً از لحاظ لفظی ترکیبی هستند درحالی‏که مقولات سطح پایه معمولاً از یک واژه تشکیل می‏شوند.۲

1.. گیررتس، نظریه‏های معنا‏شناسی واژگانی، ص۴۱۰-۴۱۱.

2.. ر.ک: راسخ مهند، درآمدی بر زبان‏شناسی شناختی؛ (نظریه‏ها و مفاهیم)، ص۹۵-۹۷.

  • نام منبع :
    معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد رکّعی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2121
صفحه از 369
پرینت  ارسال به