145
معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی

اولوالالباب۱ به شمار می‏آورد. این نسبت‏ها قلمروهای خاصی هستند که برخی شامل دیگری می‏باشند و هر کدام معنای خاصی را القا می‏کنند که با توجه به فرازهای دیگر و سیاق آیات باید مورد بررسی شناختی قرار گیرند. هریک از عالمیان، بشر، کسانی که دارای قلب هستند، صاحبان خرد و مؤمنان قلمروهایی هستند که به ترتیب خاص و خاص‏تر می‏گردند و موقعیت نماسازی شده آن را با تذکر و آیات الهی نشان می‏دهند.

ساخت پیش‏نمونه‏ای

یکی از نظریاتی که در زبان‏شناسی شناختی به عنوان نظریه‏ای پایه‏ای مطرح است نظریه پیش‏نمونه۲ نام دارد. بر اساس نظریه پیش‏نمونه افراد و معانی مختلف یک واژه در نشان‏گر بودن واژه در یک سطح نیستند. برخی از افراد و معانی نسبت به سایر افراد و معانی برای واژه نماینده‏ترند. به عبارت دیگر در میان تمامی افراد و مصادیق یک واژه برخی نمونه‏های اولیه هستند و سایر مصادیق از گسترش آن نمونه‏ها به دست آمده‏اند.

ویژگی معانی پیش‏نمونه‏ای

در مقولات و معانی پیش‏نمونه‏ای ویژگی‏هایی وجود دارد که در شناخت معنای پیش‏نمونه کمک می‏کنند. پیش‏نمونه در حقیقت امری ذهنی و انتزاعی است که ویژگی‏هایی را در بر می‏گیرد که یک مقوله را به گونه‏ای روشن نشان می‏دهد. بنابراین پیش‏نمونه مهم‏ترین و مرکزی‏ترین ویژگی‏های اعضای یک مقوله را ارائه می‏دهد. زبانشناسان شناختی استدلال کرده‏اند که امر انتزاعی باید نمونه عینی

1.. (هُدی وَذِکری لِأُولِی الْأَلْباب)؛ سوره غافر، آیه ۵۴.

2.. Prototype theory


معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
144

در نظر نخست و بر اساس این تعریف، قلمرو و پایه می‏توانند مترادف به شمار آیند، اما حقیقت این است که پایه، مفهومی خاص‏تر از قلمرو دارد؛ چراکه پایه همان حوزه شناختی خاص محدود به نما را بیان می‏کند ولی قلمرو شامل تمامی اطلاعاتی است که در مفهوم‏سازی نما مؤثرند. به عبارت دیگر، شرایط لازمی که حوزه شناختی یک مفهوم را تشکیل می‏دهند با عنوان پایه خوانده می‏شوند، اما در رابطه نما و پایه اطلاعات عام‏تری که در تعین‏بخشی یک نما کمک می‏کنند نیز مؤثرند. این معارف متفاوت که دایره وسیع‏تری از پایه را شامل می‏شوند، قلمرو آن نما به شمار می‏آیند. به عبارت دیگر اگر مفهومی در حوزه شناختی خود که عبارت از اشتراک در شرایط لازم است، قرار گیرد آن مفهوم نما و آن حوزه شناختی پایه آن به حساب می‏آید؛ اما چنانچه مفهوم در حوزه عام‏تری مورد بررسی واقع گردد، نما در قلمرو یا گستره خود مورد بررسی قرار گرفته است. برای مثال اگر مفهوم کبوتر را در حوزه شناختی پرنده بررسی کنیم، نما و پایه نام دارد؛ ولی اگر همین مفهوم را در حوزه حیوان بررسی کنیم، نما و قلمرو خواهیم داشت. هرچه قلمرو وسیع‏تر گردد ابهام معنایی نیز به طور مناسب افزایش می‏یابد مگر اینکه در فرهنگ خاصی رابطه میان آن نما و قلمرو در ذهن افراد وضوح معنایی یافته باشد. نمونه قرآنی این‏چنین اسنادی را می‏توان در ماده ذکری یافت. قرآن آیات و نشانه‏های الهی را گاهی تذکر برای عالمیان،۱ گاه بشر،۲ گاه مؤمنان۳ و گاه کسانی که دارای قلب هستند۴ و گاهی نیز

1.. (إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکری لِلْعالَمین)؛ سوره انعام، آیه ۹۰.

2.. (وَما هِی إِلاَّ ذِکری لِلْبَشَر)؛ سوره مدثر، آیه ۳۱.

3.. (کتابٌ أُنْزِلَ إِلَیك فَلا یکنْ فی صَدْرِک حَرَجٌ مِنْهُ لِتُنْذِرَ بِهِ وَذِکری لِلْمُؤْمِنین)؛ سوره اعراف، آیه ۲.

4.. (إِنَّ فی ذلِک لَذِکری لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَی السَّمْعَ وَهُوَ شَهید)؛ سوره ق، آیه ۳۷.

  • نام منبع :
    معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد رکّعی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2131
صفحه از 369
پرینت  ارسال به