139
معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی

می‏افزاید.۱ بنابراین هر مقدار که صفات و ویژگی‏ها و قیود بیشتری برای یک مفهوم می‏آوریم به تشخص و تعین آن کمک بیشتری می‏شود. آیات ۲۲ و ۲۳ سوره حشر این گونه از مشخص بودگی را به تصویر می‏کشند. (هُوَ اللَّهُ الَّذِى لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَانُ الرَّحِيم * هُوَ اللَّهُ الَّذِى لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبرُِّ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُون).

در دو آیه بالا ویژگی‏ها و صفاتی که برای الله بیان شده، به تمیز الله کمک می‏کند. صفات عالم الغیب و الشهادة، رحمان، رحیم، ملک، قدوس و... در معنای الله و تعیین مفهوم و معنای آن تأثیرگذارند. باید گفت این سطح از مشخص‏بودگی در واقع به تعین مصداقی یک مفهوم کمک می‏کند و نباید میان معنای مفهومی و معنای نشانه‏شناختی (مصداقی) یک مفهوم خلط کرد. به عبارت دیگر قیدها و صفاتی که برای الله به کار رفته، برای توضیح معنای لفظ جلاله الله نیست بلکه برای مشخص کردن فرد و مصداق آن است.

مشخص‏بودگی ساختاری

جنبه دوم تعین یا مشخص‏بودگی مربوط به ساختار جمله است. در اینجا تأثیر مشخص‏بودگی در ساختار جمله را ابتدا با مثالی از زبان انگلیسی توضیح می‏دهیم. در زبان انگلیسی برای بیان امر ساختار مشخصی وجود دارد و آن آوردن فعل حال ساده در ابتدای جمله است. برای مثال زمانی که یک انگلیسی زبان قصد دارد امر به انجام کاری کند در ابتدای جمله یک فعل با زبان حال ساده می‏آورد سپس مفعول را به آن می‏افزاید. بر این اساس همواره باید فعل در ابتدای جمله باشد تا امر تحقق یابد. مثل این عبارت (Break the cup) فنجان را بشکن.

1.. Geeraerts, Cognitive Linguistics: Basic Reading, Cognitive Grammar Introduction to Concept, Image, and Symbol, p ۳۵.


معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
138

(ذلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ).۱

در دو آیه بالا در توصیف هر یک از کافران و منافقان سطوح تعین و تشخص در نظر گرفته شده است. نسبت «لایعقلون» در آیه اول به دلیل بحث از کفار و تشبیه آنان به حیوانات و در کنار واژگان «صم»، «بکم» و «عمی» استفاده شده، ولی در آیه منافقان از سطح تشخص «لایفقهون» بهره گرفته شده است. تشخص «لایعقلون» در همنشینی صم و بکم و عمی تناسب معنایی داشته و سطح تفقه با کفر پس از ایمان یا نفاق در همنشینی با طبع قلب، متناسب است. بر این اساس فقه سطحی از فهم را تشکیل می‏دهد که تعقل آن را نخواهد داشت و بالعکس. چنین تعین و تشخصی را می‏توان در مجموعه واژگانی قرآنی یافت. از جمله در واژه‏های مرتبط با بحث علم و معرفت می‏توان به تعین واژگانی چون تفکر، تدبر، فهم، درک و شعور اشاره کرد. بدین ترتیب واژگان حوزه علم و معرفت هر یک به مقتضای مفهومی خود سطحی از مشخص‏بودگی دارند. به این معنا که از حیث مفهومی دارای اطلاق و تقیید یا عمومیت و خصوصیت هستند.

گونه دوم سطح تشخص واژگانی، تعینی است که با کمک‏ گرفتن از الفاظ و قرائن دیگر برای یک مفهوم حاصل می‏شود. برای مثال وقتی می‏گوییم «آن کتاب ارزشمند است» به سطحی از مشخص‏بودگی در واژه کتاب اشاره می‏شود و وقتی می‏گوییم «آن کتاب سبز رنگ ارزشمند است» به سطحی دیگر و وقتی نیز می‏گوییم «آن کتاب معناشناسی سبز رنگ ارزشمند است» تعین و تشخص بیشتری در نظر داریم. از نظر معناشناسان شناختی بیان ویژ‏گی‏های یک مفهوم، تعریف آن را تشکیل نمی‏دهد بلکه تنها به افزایش سطح مشخص‏بودگی آن

1.. سوره منافقون، آیه ۳.

  • نام منبع :
    معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد رکّعی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2156
صفحه از 369
پرینت  ارسال به