131
معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی

بر اساس نظریه فضاهای ذهنی جمله‏ها دریچه‏ای به برداشت‏های مختلف هستند و تعبیرهای گوناگونی از آنها دانسته می‏شود؛ یعنی می‏توان برای یک جمله معانی مختلف در نظر گرفت که این معانی از واژه‏های جمله به دست نمی‏آیند بلکه به فرایندهای مفهومی وابسته هستند که در پشت صحنه حضور دارند. برای مثال وقتی می گوییم «اگر به جای پدرت بودم تو را تربیت می کردم» این جمله معانی یا احتمالات معنایی گوناگونی را در ذهن پدید می‏آورد که پشت صحنه به شمار می‏روند. یک احتمال یا موقعیتی که تصور می‏شود این است که پدر او انسان مهربانی است. مفهوم ذهنی دیگر این است که من سخت‏گیر هستم و معنای دیگر این است که من به دلیل اینکه پدر تو نیستم تو را تنبیه نمی‏کنم.

ساخت تلفیقی

نمونه‏هایی در زبان وجود دارند که ماهیتاً استعاری هستند، اما نمی‏توان فقط از طریق استعاره‏های مفهومی آنها را تبیین کرد؛ زیرا به طور ضمنی مطالبی را القا می‏کنند که فقط با برقراری نگاشت‏ها به دست نمی‏آیند. با بررسی‏های زبانی، نوعی تلفیق در استعاره و فضای ذهنی در این موارد دیده می‏شود.۱ پس از ارائه نظریه استعاره‏های مفهومی این نظریه به نظریه دیگری با عنون تلفیق مفهومی گسترش یافت. در نظریه تلفیق مفهومی به جای دو قلمرو مبدأ و مقصد دو فضای ورودی در نظر گرفته می‏شود که با عنوان فضای ورودی یک و دو شناخته می‏شوند اما بخش اصلی و اضافی نظریه تلفیق مفهومی نسبت به استعاره‏های مفهومی فضایی است به نام فضای تلفیق که حاصل تعامل فضای ورودی یک و فضای ورودی دو است؛ یعنی اطلاعات فضای ورودی یک و فضای ورودی دو به نوعی در فضای تلفیق با یکدیگر منسجم و مخلوط

1.. برای مطالعه بیشتر، نک: Coulson, semantic leaps, p.۱۶۶.


معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
130

وقتی به کسی می‏گوییم: «بزرگ‏تر شده‏ای» وضعیت فعلی او را با یک وضعیت ذهنی - وضعیت قبلی او - می‏سنجیم.۱

ساختن معنای جمله متضمن دو کار است: ۱. ساختن فضاهای ذهنی؛ ۲. برقراری نگاشت‏هایی [نقشه‏هایی] میان آن فضاها. در ساخت فضاها برخی از گروه های زبانی و دستوری نقش دارند. مانند گروه قیدی مثل (متأسفانه، احتمالاً، ممکن است) و شرط‏ها و متمم‏ها مثل (اگر...، ان شاء الله...، او فکر می کند که...) علاوه بر این عوامل که به آنها سازنده فضای ذهنی می‏گویند در یک فرایند مفهوم‏سازی روابطی میان اجزای عبارت یا جمله برقرار می‏شود که مجموع این دو، فضاهای ذهنی یا احتمالات گوناگونی در معنای عبارت یا جمله را به وجود می‏آورد.۲ این نگاشت‏ها با توجه به سیاق تعیین می‏شوند؛ ازاین‏رو ساختن معنا همواره سیاق‏مند است؛ بدین معنا که سیاق در آن تأثیر دارد. مهم‏ترین دستاورد این نظریه این است که فضاهای ذهنی معنا را به منطقه‏ها یا بسته‏های مفهومی جداگانه تقسیم می‏کند.

به نظر فوکونیه، در فرایند معناسازی بیشتر امور در پشت صحنه رخ می‏دهند. زبان اندیشه را به صورت کامل و پیچیده‏اش کدگذاری نمی‏کند، بلکه دستورهای مقدماتی را برای خلق ایده‏های پربار و دقیق کدگذاری می‏کند. او «شناخت عقبه صحنه» را در این فرایندهای مفهوم‏سازی، پشت صحنه نام می‏گزارد که در ساختن معنا در کارند. اصولی که مفهوم‏سازی را هدایت می‏کنند، به طور عمده از دیده‏ها پنهان می‏مانند. گوینده صرفاً کار ساده کدگذاری اندیشه‏ها را با زبان انجام نمی‏دهد، بلکه آن اصول را در مفهوم‏سازی به کار می‏گیرد. این بخش از فعالیت او در عقب صحنه رخ می‏دهد.۳

1.. قائمی‎نیا، معناشناسی شناختی قرآن، ص۴۵۴-۴۵۵.

2.. ر. ک: راسخ مهند، درآمدی بر زبان‏شناسی شناختی (نظریه‏ها و مفاهیم)، ص۱۰۵.

3.. همان.

  • نام منبع :
    معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد رکّعی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2159
صفحه از 369
پرینت  ارسال به