اساس اسناد کتب اربعه، وی بیش از ۹۰۰ روایت از فضالة بن ایّوب، ۷۷۶ روایت از صفوان بن یحیی، ۶۸۱ روایت از محمّد بن ابی عمیر، ۱۲۸ روایت از عثمان بن عیسی و ۵۸ روایت از احمد بن محمّد بن ابی نصر بزنطی اخذ نموده است. تنها کسی که او از طایفه سوم اصحاب اجماع استثنا نموده و تقریباً هیچ روایتی از او اخذ نکرده، فقیه برجسته و متکلّم نامی، یونس بن عبد الرحمان است. با این که کشّی، یونس و صفوان را افقه اصحاب اجماع خوانده، حسین بن سعید از شاگردی نزد یونس خودداری کرده و از محافل درسی او دوری گزیده است.
البتّه اهتمام حسین بن سعید در گردآوری فقه اهل بیت علیهم السلام و افقه بودن یونس، با روگردانی او از دانش یونس تأمّل برانگیز است. نتیجه تأمّل در این باره گویای آن است که توجّه فراوان وی به برخی مشایخ و روگردانی از برخی نامآوران و بزرگان حدیث، ناشی از مبانی فکری و رویکرد فقهی اوست. بررسی فضای فکری و جریانهای حاکم بر اندیشه راویان عصر حضور، نشانگر گوناگونی مبانی فکری و ملاک اخذ روایات در دوران دانشاندوزی حسین بن سعید است. در حقیقت، راز رویگردانی او از فقه یونسی، اندیشه حدیثی و رویکرد فقهی یونس بن عبد الرحمان است که روش حسین بن سعید کاملاً با آن متفاوت است.
به گفته استاد محقّق، آقای مدرّسی طباطبایی، در دوران حضور ائمّه علیهم السلام، دو جریان فقهی در جامعه شیعه وجود داشته است: یکی دنباله روش سنّتی و دیگری بر پایه تحلیلهای عقلی. ایشان در این باره مینویسد:
در دوره حضور امام، دو گونه فقه در جامعه شيعی وجود داشته است: يک جنبش استدلالی و اجتهادی و تعقّلى كه در مسائل فقهى با در نظر گرفتن احكام و ضوابط كلّى قرآنی و حديثى به اجتهاد معتقد بوده، و [دیگری] يک خطّ سنّتگراتر كه به نقل و تمركز بر احاديث تكيه داشته و كارى اضافی به صورت اجتهاد متّكى بر قرآن و سنّت انجام نمىداده است.۱