برخورد کند؛۱ و نقل شده که پیامبر [صلی الله علیه و اله] گفت هر که مدارات را پیشه خود سازد، پس از مرگش مقام فدایی (شهید) را خواهد داشت.۲ ارتباط نزدیک محمد [صلی الله علیه و اله] و این عمل در این حدیث برجسته شده: «مؤمن، کتمان را از خدا، مدارات را از پیامبرش و صبر بر مصیبت را از امام دارد».۳
موارد بسیاری از مدارات در عمل داریم. برای نمونه، صادق [علیه السلام] به شاگرد خود ابن مُسکان توصیه میکند هنگامی که در حضور وی به علی [علیه السلام] دشنام دادند، واکنش شدیدی نشان ندهد؛ صادق [علیه السلام] میافزاید، خود او نیز هنگامی که (احتمالاً در حال نماز در مسجد) میشنود که مردی به علی [علیه السلام] دشنام میدهد و ستونی بین آن دو قرار گرفته، خود را پشت ستون مخفی میکند (شاید برای اینکه دوباره بر خود مسلط شود) و پس از اتمام نماز با آن مرد احوالپرسی و مصافحه میکند.۴ در گزارشی دیگر، صادق [علیه السلام] به مؤمنان تأکید میکند که مخالفان خود را
1.. کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۱۷، ش۳؛ و به نقل از آن، علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج۷۵، ص۴۳۸.
2.. طبرسی، مشکاة الأنوار، ص۲۱۹. همچنین ر.ک: ابن وهْب، البرهان، ص۲۳۸؛ شیخ طوسی، أمالی، ج۲، ص۹۵.
3.. منسوب به امام رضا[ علیه السلام]، فقه الرضا، ص۳۶۸؛ همچنین ر.ک: الاسکافی، التمحیص، ص۶۷.
4.. در نقل دیگری از این حدیث، منشأ الهی کتمان با اشاره به آیه[های] ۲۶ و [و ۲۷] سوره جن («عالم به غیب، اوست، و کسی را بر غیب خود آگاه نمیکند، مگر رسولی را که از وی خشنود باشد») تبیین، و گفته شده که مدارات نیز مبتنی است بر سخن خدا به پیامبر[ صلی الله علیه و اله] در آیه ۱۹۹ سوره اعراف («به اهانتها توجه نکن، و به آنچه که آبرومندانه است امر کن، و از جاهلان روی برگردان»)، و بر صبر در آیه ۱۷۷ سوره بقره («آنها که بداقبالی و سختی را تحمل میکنند») که متضمن اشاره به ائمه[ علیهم السلام] است (شیخ صدوق، الخصال، ص۷۹؛ همو، عیون أخبارالرضا[ علیه السلام]، ج۱، ص۲۰۰-۲۰۱؛ و به نقل از آن، علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج۷۵، ص۴۱۷ـ۴۱۸).
[در نسخه اصلی مقاله، در بخش پینوشتهای مقاله دو شماره ۹۹ درج شده ولی در متن مقاله متأسفانه تنها یک شماره ۹۹ مشاهده میشود؛ اما با لحاظ مضمون این دو پینوشت که شماره ۹۹ دارند، به نظر میرسد که هر دوی آنها با همان یک شماره ۹۹ که در متن آمده مرتبط باشند].
. برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۵۹-۱۶۰، ش۳۱۳؛ و به نقل از آن، علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج۷۵، ص۳۹۹. به چنین رفتاری با تعبیر «فرو خوردن خشم» (کظم الغیظ) نیز اشاره شده است (مثلاً ر.ک: برقی، المحاسن، ج۱، ص۲۵۹، ش۳۱۲؛ و به نقل از آن، علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج۷۵، ص۳۹۹). گفته شده که خصوصاً امام هفتم[ علیه السلام] ، همانگونه که لقب وی یعنی الکاظم گواهی میهد، در انجام این رفتار بسیار توانا بوده است؛ ر.ک: شیخ صدوق، علل الشرائع، ص۲۳۵؛ و به نقل از آن، علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج۴۸، ص۱۰. هنگامی که هارون الرشید خواست نظر واقعی کاظم[ علیه السلام] را در مورد موضوعات حساس بداند، ابتدا از حیث امنیت به وی اطمینان (أمان) داد و درخواست کرد که کاظم[ علیه السلام] نیز در پاسخ دادن با وی صادق باشد و «تقیّه، که شما ذریّه فاطمه[ علیها السلام] به آن شهره هستید»، را کنار بگذارد (شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا[ علیه السلام]، ج۱، ص۶۷).