محمد [صلی الله علیه و اله]، برخلاف نظریه عهدمدارانه وصیت همگانی انبیای بنیاسرائیل، بُعد عربی را مطرح کرده، و بر این واقعیت تأکید دارد که نور نبوی پیامبر [صلی الله علیه و اله]، از اجدادش به او رسیده که به سبب نور محمد [صلی الله علیه و اله]، افرادی پاک، بینقص، و کاملاً مبرای از کفر جاهلی، معرفی شدهاند؛۱ و تمایز میراث عربی از اینجا ناشی میشود. در مرحله بعد، خود اجداد محمد [صلی الله علیه و اله] حتی به عنوان پیامبر یا اوصیا معرفی شده،۲ و در نتیجه مقامشان تا مقام اوصیای بنیاسرائیل ارتقاء یافته است.
شیعیان تأکیدکننده بر خاستگاه عربی نبوت محمد [صلی الله علیه و اله]، مسئول احادیثی بودند که ادعا میکند حتی آن میراث به اصطلاح یهودی- مسیحی نیز در واقع از یک ریشه پاک عربی بوده است. این گرایش در متنی حاوی اطلاعات مفید در إثبات الوصیت، نوشته مسعودی ابراز شده؛۳ متنی که در شرف النّبی، نوشته خرگوشی هم
1.. See e. g. ISO, ۵, p. ۷۵ ff.
2.. Ibid., p. ۸۰ ff.
3.. مسعودی، إثبات الوصیة، ص۹۴ و پس از آن. این متن متعلق است به احادیثی دربارۀ نور محمد[ صلی الله علیه و اله] است که مسعودی آنها را با گروه اصلی احادیثی درآمیخته که از وصیت همگانی سخن میگویند (ر.ک: مطالب پیشگفته).