87
کلام شیعه در پژوهش‌های غربی - دفتر دوم

داده شد، که مطابق با آن پیامبر [صلی الله علیه و اله] فضائل نبوی خود، یعنی نور محمدی را از نیاکانش به ارث برد. ظاهراً مفهوم نور محمد [صلی الله علیه و اله] نشانگر دیدگاه رایج شیعی راجع به منشأ صلاحیت دینی و نبوی محمد [صلی الله علیه و اله] و ائمه شیعه [علیهم السلام] است. گلدزیهر با اشاره به نظریه نور محمد [صلی الله علیه و اله] مسجّل دانسته که «این دیدگاه انتقال روح از اسلاف به اخلاف، در قالبی ثابت و منسجم به مثابه یک نظام اعتقادی وجود ندارد، اما می‌توان آن را دیدگاه غالب شیعه در باب شخصیت ائمه [علیهم السلام] دانست».۱

با وجود این، بررسی دقیق منابع شیعی موجود، از نظریه دیگری راجع به منشأ جایگاه علی [علیه السلام] و سایر ائمه [علیهم السلام] به عنوان تنها رهبران دینیِ مشروعِ جامعه اسلامی پس از محمد [صلی الله علیه و اله] پرده برمی‌دارد. برخلاف نظریه موروثی نور محمد [صلی الله علیه و اله] که ممکن است ذاتاً مادی و عرب‌گرایانه توصیف شود، این نظریه «عهدمدارانه» بوده و می‌‌تواند معنوی و دارای گرایش غیرعربی آشکاری تلقی گردد.

طبق این نظریه، نوری که علی [علیه السلام] به واسطه آن یگانه جانشین پیامبر [صلی الله علیه و اله] شد، دقیقاً در لحظه آخر عمر پیامبر [صلی الله علیه و اله] در علی [علیه السلام] حلول کرد. در حقیقت، این نور به عنوان بخشی از روحی الهی تلقی می‌‌شود که هنگام درگذشت محمد [صلی الله علیه و اله] از وی به علی [صلی الله علیه و اله] منتقل شد. طبق ادامه نظریه پیش‌گفته، این نور معنوی که عموماً با عنوان نور الهی (نور اللّه) شناخته می‌‌شود، اساساً با نور محمد [صلی الله علیه و اله] که به عنوان بخشی از نطفه اجدادی نه از طریق محمد [صلی الله علیه و اله] که از طریق پدر خودش ابوطالب به او  [علی] رسیده بود، تفاوت دارد.

گفته می‌شود این نور معنوی به عنوان جزئی از عهد (‌وصیت) محمد [صلی الله علیه و اله] به علی [علیه السلام] منتقل شده؛ و شامل تمام فضائل معنوی الهی وی، یعنی دانش ازلی او، می‌‌شد که قرار بود وجود این‌جهانی او از طریق علی [علیه السلام] و پس از او از طریق

1.. Goldziher, Vorlesungen, p. ۲۱۸.


کلام شیعه در پژوهش‌های غربی - دفتر دوم
86

نظریه نور محمد [صلی الله علیه و اله]، محمد [صلی الله علیه و اله] و ائمه بعدی شیعه را امتداد نسل الهی اجداد پاک محمد [صلی الله علیه و اله] می‌داند. به عبارت دیگر، آن اجداد، منشأ سرشت الهی و حقانیت دینی محمد [صلی الله علیه و اله] و آن ائمه [علیهم السلام] تلقی می‌‌شوند.

این نظریه به واسطه خصلت افترا ‌آمیزش، مشابه دیدگاه‌های عربی پیش از اسلام است. نقل سخنان گلدزیهر راجع به بت‌پرستی عربی مناسب خواهد بود:

«اعراب همان‌‌گونه که توارث ویژگی‌های جسمانی را بدیهی می‌‌دانستند، می‌‌پنداشتند که صفات اخلاقی نیز به همین صورت به ارث می‌‌رسد. با انتقال فضائل و رذائل از نیاکان، شخص می‌توانست با قدرت یافتن بر ابراز یکی از این دو مورد، مروّت خویش را به بهترین وجه ثابت کند: فضائلی که مروّت حقیقی را به‌وجود می‌آورند از اجدادی شریف به او منتقل شده‌اند، یا اجدادی داشته که چیز نامشخصی به عنوان سنت نداشته‌اند که برای وی برجای گذارند تا اخلاف، از آن تبعیت کنند. [جمله‌‌هایی نظیر] «او به واسطه عِرق - یعنی خون - اجدادش شریف است» یا «عِرق‌های شریف، او را شرافت دادند» تا به حد اجدادش رسید، توصیف‌هایی رایج از توارث شخص از اجداد شریف هستند».۱

دقیقاً همین دیدگاه بر محمد [صلی الله علیه و اله] نیز در چارچوب نظریه نور محمد [صلی الله علیه و اله] تطبیق

1.. Goldziher, Muslim Studies, I, p. ۴۶.

  • نام منبع :
    کلام شیعه در پژوهش‌های غربی - دفتر دوم
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 730
صفحه از 302
پرینت  ارسال به