39
کلام شیعه در پژوهش‌های غربی - دفتر دوم

۱. ۵. [علامه حلّی و کلام فلسفی]

پس از توصیف نسبتاً تفصیلی نظریات کلامی حلّی، اکنون چند نکته راجع به میزان تأثیرپذیری وی از سنت فلسفی در آثار کلامی‌‌اش خواهد آمد که منجر به اختلاف او با معتزلیان متقدم شد.

پیش از ورود به جزئیات، باید خاطر نشان کرد که حلّی نه تنها در فلسفه کاملاً ورزیده بود، بلکه خود نیز چند اثر فلسفی نگاشت، که متأسفانه تنها بخش‌هایی از چهار اثر فلسفی او موجود است. کتاب الأسرار الخفیّة وی که از نخستین آثارش است، در سال ۶۹۰ق/۱۲۹۱م کامل شد. کتاب إیضاح المقاصد او که در سال ۶۹۴ق/۵-۱۲۹۴ م کامل شده و باز هم متعلق به دوره نخست نگارش وی می‌باشد، شرحی بر کتاب حکمة العین کاتبی قزوینی است. از میان آثار فلسفی متأخر وی تنها بخش کوچکی از کتاب کشف الخفاء من کتاب الشفاء موجود است که آن را در سال ۷۱۷ق/۸-۱۳۱۷م تکمیل کرد. اثر فلسفی دیگر او که باقی مانده، کتاب مراصد التدقیق و مقاصد التحقیق است. علاوه بر این آثار، عناوین حدود ده اثر دیگر حلّی در زمینه فلسفه موجود است و تا آن‌جا که از این عناوین بر می‌آید، اکثرشان راجع به فلسفه ابن سینا، خصوصاً کتاب الإشارات والتنبیهات وی بوده که ظاهراً حلّی درباره آن چندین شرح و نیز چند تفسیر بسیار عالی نگاشته است. وانگهی ظاهراً وی شروحی بر کتاب التلویحات سهروردی و کتاب المُلَخَّص فخر‌الدین رازی نیز نوشته است. آثار موجود وی، خصوصاً کتاب الأسرار الخفیّة، این تصور را موجب می‌شود که نگرش کلی حلّی به مواضع فلاسفه، در صورت مخالفت‌شان با نظریات کلامی وی، بسیار منتقدانه بوده است. با وجود این، از آن‌جا که تعداد کمی از آثار فلسفی وی موجود است، شاید این تصور، تصویری از نگرش کلی وی در دوران متأخر حیاتش به دست ندهد.

در خصوص مسئله میزان استفاده وی از مفاهیم فلسفی در آثار کلامی‌اش،


کلام شیعه در پژوهش‌های غربی - دفتر دوم
38

خود ذوات، بازگرداندن مجدد تک‌‌تک ذوات محال است. اما این مطلب در مورد تمامی افراد مستحق پاداش یا عوض یا مستحق مجازات در آخرت، ضروری است.

وانگهی حلّی، با ردّ قاطع دیدگاه، صریحاً نظریه بهشمیّه مبنی بر این که معنای قائم به ذات حق (معنا، مفردِ معانی) صفات خاصی را ایجاب می‌کند، نیز با ابوالحسین بصری موافقت کرد. در حالی که بهشمیّه مثلاً کون را به معنای قائم به ذات حق تعریف می‌‌کنند که وجود جزء لایتجزی در وضعی خاص را ایجاب می‌‌کند، به اعتقاد حلّی کون، یعنی حدوث خود جزء لایتجزی در وضعی خاص. همین تفاوت در مورد انواع کون، یعنی حرکت، سکون، مجاورت (اجتماع) و جدایی (افتراق) نیز صادق است. موارد دیگری که بهشمیّه در مورد آنها مفهوم معنای قائم به ذات حق را به کار می‌بردند، عبارتند از صفات حیات و قدرت موجود حیّ، که مرجِّحی آنها را ایجاب می‌کند که بر برخی اجزای بدن عارض شده و هیئت مرکب کامل و هیئت بخش خاصی از بدن، که قیام مرجِّح‌ها به آن است، را ایجاد می‌کند. در مقابل، حلّی حیّ بودن و قادر بودن موجود را به عنوان ساختار متمایز (بناء مخصوصة) موجود تعریف کرد که بدون نیاز به مرجِّح، به خودی خود حیّ و قادر است.

در حوزه فیزیک، حلّی و مکتب ابوالحسین بصری دیدگاه ابوهاشم و پیروانش مبنی بر این که عَرَض ممکن است در محل نباشد (لا فی محل باشد)، را رد کردند. بهشمیّه که به این امکان تصریح داشت، خواست (اراده) و بیزاری (کراهت) خدا و عَرَض نابودی (فنا) را که شامل فنای تمامی ابدان و هر چیزی می‌شود که به خودی خود باقی نیست، را در زمره اعراض متعلق به این مقوله می‌دانستند. وانگهی، حلّی و مکتب ابوالحسین بصری امکان عروض یک عرض بر دو محل را انکار می‌کردند. این امکان را بهشمیّه در مورد عَرَض ترکیب (تألیف)، که بر دو محل عارض می‌شد و در نتیجه، این دو محل همانند محل واحد می‌شدند، می‌پذیرفتند.

  • نام منبع :
    کلام شیعه در پژوهش‌های غربی - دفتر دوم
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 803
صفحه از 302
پرینت  ارسال به