109
کلام شیعه در پژوهش‌های غربی - دفتر دوم

نام ابن اسحاق پیش‌تر در ص۸۰ پاورقی ۴ آمد. آر. سلهایم با ارجاع به نگرش به تاریخ جهان که از آدم [علیه السلام] آغاز می‌‌شود، می‌‌گوید:

به هر حال، طرح کلی ابن اسحاق بنابراین نادقیق بود. به باور او ظهور اسلام ادامه و اتمام تاریخ مقدس یهودیت و مسیحت بود؛ او تاریخ انبیاء و باورهای جدید در تاریخ وحی الهی را به ترتیبی مرحله‌بندی می‌کرد که به طور بدیهی، شروع آن از آدم [علیه السلام] بود؛ از نگاه وی (تا آن‌جا که برای او شناخته‌شده است) تاریخ جهان به‌مثابه تاریخ نجات، و نقطه اوج و پایانی آن، محمد [صلی الله علیه و اله] خواهد بود. البته چنین فهمی آشکارا در راستای مشروعیت خلافت اعراب نیز بود.۱

سلهایم با فرض ‌این‌که ابن اسحاق کتابش را به منظور برآوردن نیازهای فوری خلفای عباسی (منصور) نوشت، نتیجه گرفت که ابن اسحاق می‌خواست نشان دهد علی [علیه السلام] محق جانشینی محمد [صلی الله علیه و اله] نیست.۲ اما حدیث شیعی پیش‌گفته (در ص۸۰، پاورقی ۴) که علی [علیه السلام] را به عنوان ‌وصی منصوب محمد [صلی الله علیه و اله] مطرح می‌‌کند، طبق نقل طبری از ابن اسحاق، ظاهراً نشان می‌‌دهد که گرایش ابن اسحاق به عباسیان چندان هم آشکار نیست. وانگهی به نظر می‌رسد علاقه وی به تاریخ مذهبی جهان نیز با دیدگاه‌‌های شیعی خاصی تلفیق شده باشد؛۳ زیرا بررسی دقیق احادیث ابن اسحاق در مورد بزرگان باستانی، طبق نقل طبری از کتاب المبتدأ وی،۴ نشان

1.. Sellheim. op. cit., p. ۴۰-۴۱.
صرف نظر از تاریخ کهن یهودی‌-مسیحی، کتاب المبتدأ، نوشته ابن اسحاق نیز مشتمل بر تاریخ جاهلیت اعراب جنوب و قریش در مکه است (ر.ک: ابن اسحاق، المبتدأ، ص۴۳).

2.. همان، ص۵۰ـ۵۱.

3.. در مورد تشیّع ابن إسحاق، ر.ک: خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱، ص۲۲۴؛ ابن سید الناس، عیون الأثر، ص۱۳.

4.. این احادیث در نسخه ابن هشام به طور کامل حذف شده‌اند. از آن‌جا که او از حیث نسب‌شناختی تنها به تبار عربی محمد[ صلی الله علیه و اله] علاقه‌مند بوده، تنها آن دسته از متون ابن إسحاق را آورده که با تاریخ کهن اعراب ارتباط داشته است.


کلام شیعه در پژوهش‌های غربی - دفتر دوم
108

متوشالح [علیه السلام]، پسر انوش [علیه السلام]... [پسری به نام] لمک [علیه السلام] داشت... که ریاست را به او سپرد... سپس لمک [علیه السلام] پس از ۷۷۷ سال ریاست، پسرش نوح [علیه السلام] را برای ریاست بر مردم گمارد... و او ۹۵۰ سال ریاست را در اختیار داشت».۱ در آثار کهن یهودی‌- ‌مسیحی آمده که بزرگان و شیوخ هم‌چنین عهدی تغییرناپذیر را از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌‌کردند. یکی از کتب نامعتبر مسیحیت، یعنی کتاب یوبیل۲ این عقیده را به روشنی بیان می‌‌کند. نوح در پایان عهد خود با پسرانش می‌‌گوید:

این‌چنین، پدربزرگ‌تان انوش [علیه السلام] به پسرش متوشالح [علیه السلام] و متوشالح [علیه السلام] به پسرش لمک [علیه السلام] و لمک [علیه السلام] تمام آن‌چه را که پدرش به او امر کرده بود امر نمود. من نیز به شما پسرانم امر می‌کنم، همان‌‌گونه که انوش [علیه السلام] در نسل اول به پسرش امر کرد؛ او در نسل هفتم می‌زیست و به پسرانش و پسران پسرانش امر می‌کرد و آنان را تحت فرمان داشت تا ‌این‌که از دنیا رفت.۳

این احادیث مربوط به انتقال عهد دینی و صلاحیت فائقه بزرگان باستانی از نسلی به نسل دیگر (که، همان‌‌گونه که مشاهده کردیم، در میان شیعیان صرفاً مرحله اول روند همگانی وصیت ‌‌امامی را شکل می‌‌دهد) از همان اواخر قرن اول هجری به منابع اسلامی راه یافتند.۴

1.. Antiquities of the Jews, I, chap. III, p. ۴.
(از آقای مناخیم کیستر (Menahem Kister) به خاطر این ارجاع سپاس‌گزارم). فلاویوس در جایی دیگر از سلسله‌ای از پیامبران سخن به میان می‌آورد که با موسی‌[ علیه السلام] آغاز شده و کتاب مقدس داشته‌اند. ر.ک:
Wensinck, "Muhammad und die Propheten". Acta Orientalia, ۲, p. ۱۷۶.

2.. The Book of Jubilees : کتابی ناظر به یکی از جشن‌های یهودیان که هر ۵۰ سال یک بار برگزار می‌شده و مراسمی خاص در مورد بردگان و کشتزارها از جمله آیین‌های آن بوده است (و.).

3.. Jubilees,VII, p. ۳۸-۳۹.

4.. در حقیقت ایده انتقال میراثی الهی در میان سلسله‌ای از پیامبران الهی که خدا آنها را برای مأموریت الهی‌شان برگزیده (إصطفیٰ)، پیشاپیش از نکات شناخته‌شده قرآن بوده، اما این مطلب، موضوع نوشتار حاضر نیست.

  • نام منبع :
    کلام شیعه در پژوهش‌های غربی - دفتر دوم
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 848
صفحه از 302
پرینت  ارسال به