139
اندیشه‌های ‌کلامی خاندان اعین

شرط پنجم حاصل شود.

در این معنا استطاعت مجموع آن چیزی است که فعل در نظام تکوین و تحقق خارجی با آن تحقق پیدا می‌کند. چهار عامل نخستین این مجموعه در اختیار انسان است، یعنی اراده انسان برای امکان تحققش کافی است و عامل آخر، غیر اختیاری، خارج از اراده انسان و به دست خداوند است و موجب فعل همان است که خداوند احداث می‌‌کند.۱ این تئوری هشام از استطاعت انسان، به استطاعت مع الفعل اشاره دارد. به‌خوبی می‌بینیم كه دیدگاه هشام بن‌حکم از استطاعت، تبیینی ارائه می‌کند که مفهوم لاجبر و لاتفویض در آن لحاظ شده است. در نظریه هشام مطمئناً فعل بدون مشیت انسان محقق نخواهد شد؛ از این رو، جبر راهی در این نظریه ندارد، همان طور که تمام سلطنت به یَد انسان داده نشده است تا تفویض پیش نیاید. در این تئوری، دو حوزه سلطنت جداگانه قابل مشاهده است: نخست آنچه مربوط به اراده انسان است و انسان در آن استقلال کامل دارد؛ همان نقطه‌ای که به تعبیر روایات «آلة الاستطاعة» و در اختیار انسان است تا زمینه اراده فعل او محقق شود. دوم سبب وارد من اللّه است که تحقق فعل به این حوزه از سلطنت نیز وابسته است. نظریه هشام ناظر به همین بخش از سلطنت است که نشان دهد تحقق فعل خارجی، حوزه سلطنت انسان نیست و اعطای خداوند را می‌طلبد.

گروه دوم معتقد به استطاعت قبل از فعل بودند. زرارة بن‌اعین، عبید بن‌زرارة، عبداللّه بن‌‌بکیر بن‌اعین، محمد بن‌حکیم، حمید بن‌رباح، هشام بن‌سالم و مؤمن‌الطاق معتقد بودند استطاعت انسان قبل از فعلش محقق است.۲ اینان استطاعت را همان صحت می‌دانستند.۳ از نظر اینان هرگاه انسان دارای سلامتی

1.. همان، ص۴۲۔۴۳.

2.. همان، ص۴۳.

3.. همان.


اندیشه‌های ‌کلامی خاندان اعین
138

منسوب نمی‌شود.۱ به گمان این گروه، «استطاعت» و «اراده» مهم‌ترین مؤلفه‌های ‌اختیارساز برای انسان بود؛ چنان‌که گویی زمانی انسان مختار و آزاد خواهد بود که قدرتِ انجام فعل را داشته و افعالش برآمده از خواست و مشیت او رقم خورده باشد. معتزله از این مفهوم (توانایىِ‌ انجام یا ترک فعل) با عنوان «استطاعت» یاد می‌کردند.۲ پذیرش استطاعت منحصر در معتزلیان نبود و به غیر از جهمیه و گروه‌هایی از ازارقه که منکر هرگونه استطاعت برای انسان بودند،۳ تمام جامعه اسلامی، با وجود برخی اختلافات، ‌اصل استطاعت انسان را پذیرفتند.۴

امامیه عصر حضور درباره استطاعت نظریه ارائه نمودند و در عین اختلافات، در پاره‌ای از مسائل، دو دیدگاه اصلی در این زمینه ارائه کردند: استطاعت مع الفعل و استطاعت قبل از فعل. منظور از استطاعت مع الفعل، حصول توانایی برای انسان در هنگام انجام فعل است؛ قائلان به استطاعت قبل از فعل بر این باورند که استطاعت (توانایی)، پیش از انجام فعل در انسان ایجاد می‌شود و سپس انسان آن فعل را انجام می‌دهد. هشام بن‌حکم و اصحابش برجسته‌‌ترین نظریه‌پردازان استطاعت مع الفعل بودند و استطاعت را دارای پنج رکن می‌دانستند: صحت، تخلیة الشئون، زمان، ابزار و سبب وارد مهیج. چهار شرط اول - یعنی صحت و سلامت، نداشتن مانع از انجام فعل و داشتن زمان و ابزار برای انجام فعل - به انسان باز می‌گردد و شرط پنجم، يعنی سبب وارد مهیج، مربوط به عامل بیرونی است. وقتی این پنج شرط مهیا شوند، فعل محقق خواهد شد. چهار شرط اول، قبل از فعل و شرط پنجم حین فعل خواهد بود و فعل زمانی تحقق خارجی می‌‌یابد که

1.. قاضی عبدالجبار، فضل الاعتزال و طبقات المعتزلة، ص۱۴۷۔ ۱۴۸.

2.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۲۲۹۔۲۴۲.

3.. ابن‌حزم، الفصل، ج۳، ص۳۳.

4.. برای نمونه نک: اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۴۲۔۴۳، ۷۲۔ ۷۳، ۱۰۸، ۲۳۱۔ ۲۳۵.

  • نام منبع :
    اندیشه‌های ‌کلامی خاندان اعین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1023
صفحه از 208
پرینت  ارسال به