با این سیر تاریخی روشن میشود که این مسئله یک قضیه مختص به زراره نیست، چنانکه شهرستانی نسبت میدهد؛۱ بلکه به گفته اشعری، نظریه امامیان تا پیش از نوبختیان بر معرفت اضطراری بوده است و از زمان نوبختیان معرفت اکتسابی مطرح میشود. معرفت اكتسابی در ادامه در مدرسه بغداد به صورت جدیتری پیگیری و نظریه رسمی شیعه تلقی میشود.
آلاعین و معرفت
از اندیشههایی که در مورد زراره مطرح است، مسئله معرفت اضطراری است؛ هرچند از بین مورخان و مقالاتنویسان فقط شهرستانی در ملل و نحل به صراحت آن را به زراره نسبت داده است. شهرستانی سخن زراره را اینگونه بیان میکند: «و حکی عن الزراریه انّ المعرفه ضروریه و انهّ لا یسع جهل الائمه».۲ در این کلام شهرستانی بر دو نکته تأكید كرده است: ۱. معرفت ضروری است و ۲. جهل به ائمه علیهم السلام و به تعبیر دیگر، عدم معرفت امام معصوم علیه السلام جایز نیست. در مورد معنای نکته دوم - لایسع جهل الائمه علیهم السلام - ابهاماتی وجود دارد. آیا منظور جواز تکوینی است، به این معنا که ممکن نیست کسی به ائمه علیهم السلام جهل داشته باشد؟ در این صورت به معنای اضطراری بودن معرفت ائمه علیهم السلام است. آیا منظور جواز تشریعی است، به این معنا كه جایز نیست کسی امام علیه السلام را نشناسد؟
شهرستانی و دیگران اندیشه زراره و خاندانش در مسئله «معرفت» را دقیق ذكر نكردهاند؛ از اين رو، برای دستیابی ديدگاه آنان چارهای جز بررسی اقوال دیگر عالمان امامی در این زمینه نیست تا شاید بتوانیم ضمن واکاوی این اقوال، به