89
اندیشه‌های ‌کلامی خاندان اعین

اختیار انسان باشد؛ از این‌رو، به اكتسابی بودن همه معارف بشری، حتی معارف به دست آمده از حواس، معتقد بود. در نسل بعدی معتزلیان، گروهی موسوم به اصحاب المعارف با همان معیار معرفت اضطراری بِشر بن‌معتمر، دیدگاهی كاملاً متضاد با او داشتند و همه معارف را اضطراری (غیر اختیاری) می‌دانستند. در طبقه بعدی اعتزال، با آنكه ردپای همه دیدگاه‌های شیوخ معتزلی دیده می‌شود، شیخ بصری‌ها (ابوعلی) و شیخ بغدادی‌ها (ابوالقاسم) اصحاب معارف را به‌جد انكار كردند. در نسل‌های بعد (ابوهاشم، ابوعبداللّه و عبدالجبار) همان رویكرد ابوعلی جبایی را ادامه دادند و تقویت كردند، به طوری كه در بین شاگردان قاضی و شاگردان آنان، مانند ملاحمی خوارزمی، به‌رغم وجود پاره‌ای از اختلاف‌ها، همان مبانی نظّام و انكار معرفت‌اللّه اضطراری و ایرادهای ابوعلی بر جاحظ تكرار شد.۱

مهم‌ترین مسئله‌‌ای ‌که بر موضوع معرفت اضطراری مبتنی می‌شود، این است كه نظر و استدلال در حوزه دین واجب است یا واجب نیست؟ آیا می‌توانیم بگوییم اولین تکلیف انسان این است که اعتقادات را کسب کند؟ معتزله بر این باور بودند که چون معرفت ما در گرو نظر و اکتساب است، انسان در اولین قدم مکلف است که بیندیشد و به دنبال معرفت برود. در جبهه مقابل معتزله، اهل حدیث می‌گفتند كه حصول معرفت انسان‌ها درگرو نظر، برهان و استدلال نیست.۲

زمان طرح نخستین این مسئله در امامیه پیدا نیست، ولی تتبع در تاریخ کلام شیعه می‌نمایاند که این مسئله دست‌کم از زمان امام باقر علیه السلام شروع شده است. وجود چند روایت از آن حضرت در مورد معرفت فطری۳ و ضروری بودن تعلیم

1.. برای مطالعه بیشتر در این زمینه نک: امیرخانی، معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی، ص ۱۸۱۔ ۲۲۲.

2.. شیخ مفید، ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الاوائل المقالات، ص۶۱ و ۸۸.

3.. برای نمونه نک: شیخ صدوق، التوحید، ج۳، ص۲۷۸؛ برقی، المحاسن، ج۱، ص۲۴۰.


اندیشه‌های ‌کلامی خاندان اعین
88

نظر داشتند. آنان معرفتی را اضطراری می‌دانستند که بی‌نیاز از خردورزی و استدلال باشد و در مقابل، معرفت اختیاری را نیازمند اندیشه‌ورزی و استدلال می‌دانستند.۱ در تفاوت این دو معیار باید گفت معیار نخست، بر حصول معرفت تکیه دارد و مدعی است این حصول به دست انسان نیست. اين ملاک متعرض خردورزی نمی‌شود و منکر نقش اندیشه‌ورزی در مقدمات این حصول نیست؛ اما در معیار دوم مسئله این است که حصول معرفت به دست انسان است و بدون خردورزی و استدلال به دست نخواهد آمد.

گفت‌وگو درباره اضطراری یا اکتسابی بودن معرفت، مختص به یک مذهب اسلامی نبود؛ بلکه تمام مذاهب به نحوی درگیر آن بودند. در میان اهل سنت، اهل حدیث قائل به معرفت اضطراری بودند و اعتقاد داشتند که اساس معرفت، معرفت اضطراری است. آنان بر عوالم گذشته و مسئله معرفت فطری تأكید داشتند و روایاتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله در این زمینه نقل می‌کردند که بر وجود معرفت پیش از این عالم تأكید داشت. این روایات در مصادر کنونی اهل حدیث که از قرن دوم و سوم باقی مانده، ثبت شده است.۲ در معتزله، این آموزه تحولات فراوانی به خود دید. باور نخستین مشایخ معتزله بی‌نیازی معرفت‌اللّه از نظر و استدلال بود؛ از این‌رو، آن ‌را تحت تكلیف نمی‌دانستند. نظّام نخستین معتزلی است كه به وجوب نظر برای رسیدن به معرفت‌اللّه نظر داد و معارف به دست آمده از محسوسات و امثال آن را اضطراری، به معنای بی‌نیازی از استدلال، خواند. بِشر بن‌معتمر معیار معرفت اضطراری را تغییر داد و معرفتی را اضطراری دانست كه خارج از اراده و

1.. امیرخانی، معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی، ص۳۰.

2.. روایت نبوی «كل مولود یولد علی الفطرة» كه در احادیث اهل سنت ذكر شده است (ابن‌حنبل، مسند احمد، ج ۳، ص۳۵۳؛ بخاری، صحیح بخاری، ج ۲، ص ۱۰۴؛ برای نمونه بیشتر نک: مالک، الموطأ، ج۱، ص۲۴۱؛ ابن‌حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۲۳۳، ۳۹۳).

  • نام منبع :
    اندیشه‌های ‌کلامی خاندان اعین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1092
صفحه از 208
پرینت  ارسال به