منسوب نمیشود.۱ به گمان این گروه، «استطاعت» و «اراده» مهمترین مؤلفههای اختیارساز برای انسان بود؛ چنانکه گویی زمانی انسان مختار و آزاد خواهد بود که قدرتِ انجام فعل را داشته و افعالش برآمده از خواست و مشیت او رقم خورده باشد. معتزله از این مفهوم (توانایىِ انجام یا ترک فعل) با عنوان «استطاعت» یاد میکردند.۲ پذیرش استطاعت منحصر در معتزلیان نبود و به غیر از جهمیه و گروههایی از ازارقه که منکر هرگونه استطاعت برای انسان بودند،۳ تمام جامعه اسلامی، با وجود برخی اختلافات، اصل استطاعت انسان را پذیرفتند.۴
امامیه عصر حضور درباره استطاعت نظریه ارائه نمودند و در عین اختلافات، در پارهای از مسائل، دو دیدگاه اصلی در این زمینه ارائه کردند: استطاعت مع الفعل و استطاعت قبل از فعل. منظور از استطاعت مع الفعل، حصول توانایی برای انسان در هنگام انجام فعل است؛ قائلان به استطاعت قبل از فعل بر این باورند که استطاعت (توانایی)، پیش از انجام فعل در انسان ایجاد میشود و سپس انسان آن فعل را انجام میدهد. هشام بنحکم و اصحابش برجستهترین نظریهپردازان استطاعت مع الفعل بودند و استطاعت را دارای پنج رکن میدانستند: صحت، تخلیة الشئون، زمان، ابزار و سبب وارد مهیج. چهار شرط اول - یعنی صحت و سلامت، نداشتن مانع از انجام فعل و داشتن زمان و ابزار برای انجام فعل - به انسان باز میگردد و شرط پنجم، يعنی سبب وارد مهیج، مربوط به عامل بیرونی است. وقتی این پنج شرط مهیا شوند، فعل محقق خواهد شد. چهار شرط اول، قبل از فعل و شرط پنجم حین فعل خواهد بود و فعل زمانی تحقق خارجی مییابد که
1.. قاضی عبدالجبار، فضل الاعتزال و طبقات المعتزلة، ص۱۴۷۔ ۱۴۸.
2.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۲۲۹۔۲۴۲.
3.. ابنحزم، الفصل، ج۳، ص۳۳.
4.. برای نمونه نک: اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۴۲۔۴۳، ۷۲۔ ۷۳، ۱۰۸، ۲۳۱۔ ۲۳۵.