موجب كوچك شدن مصيبت او مى گردد . ۱
۲ . توزيع تنيدگى بر گذر زمان
هنگام ورود سختى و بلا ، برخى افراد ، ناخوشايندى حال را به گذشته و آينده خود نيز تعميم مى دهند . اين افراد ، تمام ناخوشايندى هاى گذشته را زنده مى كنند و به هيچ نقطه مثبت آن نمى انديشند و همه «گذشته» را با مقياس «حال» مى سنجند . نسبت به آينده ، هيچ افق روشنى تصوّر نمى كنند و همه آينده را پر از رنج و بدبختى مى پندارند . سپس اندوه همه گذشته و حال و آينده را بر زمان حال ، بار مى كنند . در اين حالت ، احساس تلخ گذشته تمام شده و آينده نيامده ، بر زمان حال ، بار مى شود و بديهى است چنين فشار سنگين روانى اى ، خردكننده و شكننده خواهد بود.
اينْ در حالى است كه اندوه هر روز ، مخصوص همان روز است . اندوه گذشته ، زمان آن به سر آمده و شايسته نيست كه دوباره آن را زنده كنيم . نبايد ذهن واپس گرايانه داشت و به گذشته ناخوشايند بازگشت و اندوه آن را دوباره بر زمان حال ، وارد ساخت . ذهن هايى كه به صورت ارتجاعى ، اندوه گذشته را دوباره زنده مى كنند ، در حقيقت ، ممكن است گاهى رنج و غم يك حادثه ناخوشايند را بارها و بارها تجربه كنند!
دقّت كنيد ! رنج و عذاب هر حادثه ناخوشايند نبايد بيش از يك بار تجربه شود . براى هر حادثه ، يك دوره فشار روانى طبيعى است ؛ اما اگر اين دوره ، بارها و بارها تكرار شود ، غير طبيعى و تحمل ناپذير است . حوادث تلخ به گونه اى تقدير مى شوند كه يك دوره فشار روانى حاصل از آن ، قابل تحمّل است ، اما اگر ما بدون تكرار حادثه ، تجربه تلخ روانى آن را به دست خودمان تكرار كنيم ، بديهى است كه هم غير منطقى است و هم خارج از توان تحمّل ماست و اين گونه است كه زندگى ها سخت و تلخ تر مى شوند.