131
هنر رضايت از زندگي

فصل چهارم : كنترل اِسنادى

اِسناد (نسبت دادن) يعنى تعيين اين كه منشأ امور ، چه كسى است و چه كسى هدايت و برنامه ريزى كارها را در دست دارد. براى انسان ، خيلى مهم است كه بداند آنچه مى بيند، از چه منبعى صادر شده و به چه كسى منسوب است. اين كه چه كسى مورد اِسناد است، نقش زيادى در كاهش يا افزايش فشارهاى روانى دارد. براى انسان ، مهم تر از اصل حادثه ، اين است كه بداند چه كسى اين كار را انجام داده است.
اگر كار واحدى از دو نفر ـ كه از جهت ارزش، براى انسان متفاوت اند ـ ، سر بزند، واكنش ها يكسان نخواهد بود. اگر منشأ فعل، كسى باشد كه انسان به او اعتماد و اطمينان دارد، در برابر اقدامات او واكنش مثبت نشان خواهد داد. اين ، نشانگر نقش اِسناد در حوادث است .

حادثه ها غيرمنتظره و تصادفى نيستند

بر همين اساس ، يكى از چيزهايى كه بر تلخى حوادث مى افزايد ، تصادفى پنداشتن و خارج از برنامه دانستن آنهاست . معمولاً هنگامى كه حادثه ناخوشايندى رخ مى دهد ، آن را تصادفى و خارج از قاعده مى دانيم و معتقديم نبايد چنين اتفاقى مى افتاد ؛ اما اگر بدانيم سختى ها و حادثه ها بخشى از زندگى اند و همه اينها تحت يك برنامه منظّم و دقيقْ قرار دارند ، آن گاه ، واكنش ما متفاوت خواهد بود .
امام على عليه السلام نامه اى به ابن عباس مى نويسد و در آن ، جمله اى بيان مى كند كه ابن عباس مى گويد : «بعد از سخن پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از هيچ سخنى به


هنر رضايت از زندگي
130

پس به من ، خبر بى تابى تو در موضوع فرزندت كه خداوند [به مرگ او ]حكم كرده ، رسيده است . همانا فرزند تو از هديه هاى گواراى خدا و از عاريه هاى به وديعه گذاشته او نزد تو بود . خداوند ، تا مدّتى تو را از آن ، بهره مند ساخت و در وقتى كه مشخص شده بود ، او را ستاند . پس ما از خداييم و به سوى خدا بازمى گرديم . ۱
در حقيقت ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله با اشاره به امانت بودن فرزند ، وى را آرام ساخت و تسكين بخشيد . نكته مهم ديگرى كه در اين حديث وجود دارد ، به كاربردن جمله «إنّا للّه و إنّا إليه راجعون» ، هنگام ورود مصيبت است . پايه شناختى اين جمله ، همان «از خدا بودن» انسان است و اين كه او مالك هيچ چيز حتّى خودش نيست .
وقتى اشعث بن قيس ، برادر خود را از دست داد ، امام على عليه السلام اين مصيبت را به وى تسليت گفت . اشعث در جواب ، جمله «إنّا للّه و إنّا إليه راجِعون» را بر زبان جارى ساخت . در اين هنگام ، حضرت به وى فرمود : «آيا مى دانى تأويل اين كلام چيست؟» . اشعث گفت : «نه ، تو اوج و منتهاى دانشى» . حضرت فرمود :
اين كه مى گويى : ما از خداييم ، اقرار به مالكيت و پادشاهى خداوند است و اين كه مى گويى : ما به سوى او باز مى گرديم ، اقرار تو به فانى شدنت است . ۲
كسى كه اقرار به مالكيت خدا و نابودى غير او داشته باشد ، نسبت به فقدان ، مقاوم و بردبار خواهد بود ؛ چون نه خود را مالك مى دانسته و نه وجودش را دائمى و پايدار مى شمرده است . بنابراين امانت بودن مال ، انسان را در برابر ناملايمات ، مصونيت مى بخشد .

1.تحف العقول، ص۵۹ ؛ بحار الأنوار، ج۷۷، ص۱۶۴ .

2.الكافى، ج۳، ص۲۶۱ ؛ تحف العقول، ص۲۰۹ ؛ بحار الأنوار ، ج۴۲ ، ص۱۵۹ ؛ ر . ك : ميزان الحكمة ، ج ۷ ، ص۳۱۸۴ «معنى الإسترجاع» .

  • نام منبع :
    هنر رضايت از زندگي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    rl
    تاریخ انتشار :
    02/01/1387
    نوبت چاپ :
    h,g
تعداد بازدید : 2629
صفحه از 188
پرینت  ارسال به