13
هنر رضايت از زندگي

چگونگى تفكر ما دارد و اگر چنين است ، براى رسيدن به رضايت از زندگى بايد در تفكراتمان تجديد نظر كنيم . پس تنها راه رسيدن به شادمانى و رضامندى، تهيه و تأمين امكانات فراوان، لازم نيست ؛ مى توان با يك تغيير در تفكرات ، به آن دست يافت .

تفكر واقع گرا ، شرط رضامندى

اگر چگونگى تفكر انسان ، نقش تعيين كننده اى در احساس رضايت از زندگى دارد ، سؤال اين است كه: چه تصوّرى از دنيا بايد داشته باشيم و زندگى را چگونه بايد ببينيم تا به رضامندى دست يابيم؟ براى رسيدن به يك احساس خوب از زندگى، شايد بتوان دنيا را در «خيال» خود بسيار زيبا ، راحت و دوست داشتنى دانست و در پى آن، به يك احساس خوب و رضايتمندانه از زندگى دست يافت . اين نگرش، يك نگرش توهّمى و تخيّلى است و نمى تواند تأثير پايدار و ماندگارى داشته باشد و همانند مواد مخدّر يا داروهاى توهّم زاست كه براى مدتى ارتباط فرد را با خارج قطع كرده، در خيالات واهى، غوطه ور مى سازد؛ اما پس از تمام شدن اثر دارو ، زندگى، بسيار سخت تر از آنچه بود ، مى گردد .
راه رضايت از زندگى و راز شاد زيستن ، شناخت واقعيت ها و گريز از تخيّلات و توهّمات است . بايد دنيا را آن گونه كه هست ، شناخت . نگرش انسان به دنيا بايد نگرشى واقع بينانه و هماهنگ با واقعيت هاى آن باشد . بنابراين، براى رسيدن به احساس شادمانى ، لازم نيست واقعيت هاى گاه سخت و تلخ زندگى را انكار كنيم . با تفكر واقع گرا نيز مى توان به شادمانى و رضامندى رسيد و بلكه شايد تنها راه ممكن همين باشد . شايد بپرسيد كه: چگونه چنين چيزى ممكن است؟


هنر رضايت از زندگي
12

رضايت از زندگى يك احساس درونى است و هر چند، منقطع از دنياى خارج و واقعيت هاى بيرونى نيست و مى تواند تحت تأثير آنها باشد ، اما وابسته به آن نيز نيست و اين امكان وجود دارد كه در بدترين شرايط نيز بتوان از زندگى، احساس رضايت داشت . امّا سؤال اين است كه: سرچشمه احساسات انسان كجاست؟ و چه چيزهايى در شكل گيرى احساس نقش دارند؟

آن گونه كه مى انديشيم ، احساس مى كنيم

احساس ، ناشى از تفكر انسان است . احساسات و عواطف ما آن گونه شكل مى گيرند كه مى انديشيم . همه احساسات منفى و مثبت، نتيجه مستقيم افكارند . بدون داشتن افكار غمگينانه نمى توان احساس غم كرد ، يا بدون داشتن افكار خشمگينانه نمى توان احساس خشم كرد، بدون داشتن افكار حاسدانه نمى توان احساس حسادت كرد و بدون داشتن افكار افسرده ، نمى توان احساس افسردگى كرد. ۱ قرن ها قبل ، اپيكور، فيلسوف يونان باستان گفت كه: «نگرش و برداشت انسان ها از رويدادها بسى مهم تر و تعيين كننده تر از خود رويدادها هستند». ۲
دكتر ديويد بُرنْز چنين تصريح مى كند كه :
اگر مى خواهيد از روحيه بد نجات يابيد ، بايد قبل از هر چيز بدانيد هر احساس منفى، ناشى از انديشه منفىِ بخصوصى است . اندوه و افسردگى ، ناشى از تفكر از دست دادن و باختن هستند. ۳
اگر احساسات ما آن گونه شكل مى گيرند كه مى انديشيم ، مى توان به راحتى نتيجه گرفت كه احساس رضامندى يا نارضايتى اززندگى ، ريشه در

1.ر . ك : شادمانى پايدار ، ص۱۲ .

2.رهايى از افسردگى ، ص۲۵ .

3.از حال بد به حال خوب ، ص۲۹ .

  • نام منبع :
    هنر رضايت از زندگي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    rl
    تاریخ انتشار :
    02/01/1387
    نوبت چاپ :
    h,g
تعداد بازدید : 2642
صفحه از 188
پرینت  ارسال به