فصل يكم : بستر كاميابى
رضامندى، ۱ بستر موفقيت و كاميابى است . هيچ انسان موفّقى نيست كه از هنر «رضايت از زندگى» برخوردار نباشد . انسان هاى موفّق كسانى اند كه با زندگى خود مشكلى ندارند . اشتباه نكنيد! نمى گويم «در زندگى» خود مشكلى ندارند ؛ بلكه مى گويم «با زندگى» خود مشكلى ندارند . مشكلْ داشتن در زندگى، يك چيز است و مشكل داشتن با زندگى، چيز ديگر . اتفاقا در بيشتر موارد، انسان هاى موفّق با مشكلات زيادى دست و پنجه نرم كرده اند؛ اما احساس نارضايتى از زندگى نداشتند. مى توان گفت: رضامندى از زندگى يكى از رازهاى ناشناخته زندگى انسان هاى موفّق است .
رضايت چيست؟ خوش بختى كجاست؟
بسيارى از افرادى كه به امكانات زندگى دست مى يابند ، احساس خوش بختى را تجربه نمى كنند و برعكس، بسيارى از كسانى كه فاقد امكانات زندگى اند ، از احساس رضايت از زندگى برخوردارند . به نظر مى رسد ميان تمكّن مالى و رضايت از زندگى، رابطه علّت و معلول برقرار نيست . گاهى زندگى هاى مرفّه ، از احساس رضايت از زندگى محروم اند و گاهى زندگى هاى ساده، از رضايت از زندگى برخوردارند . كدام يك بهتر است : تمكّن مالى يا رضايت از زندگى؟