پيش گفتار
زندگى ، در انديشه دينى ، مزرعه آخرت و خاستگاه كمال اُخروى است .گروهى به غلط ، دين را «زندگى ستيز» مى دانند و گروهى به اشتباه ، «زندگى پرست» مى شوند و ممكن است آنانى كه از تفكر زندگى ستيزى فاصله مى گيرند ، به دامان زندگى پرستى در افتند . دين ، نه زندگى ستيز است و نه زندگى پرست ؛ بلكه زندگى را بستر تكامل و مقدّمه آخرت مى داند . لذا يكى از نيازهاى زندگى موفق ، برخوردارى از «هنر رضايت از زندگى» است . كسى كه از زندگى خود رضايت نداشته باشد ، امكان موفقيت در هيچ سطحى از زندگى دنيوى و اخروى را ندارد . خوش بختانه و البته بر خلاف تصور موجود ، دين ، «رضايت از زندگى» را به رسميت شناخته و براى تأمين آن ، آموزه هاى فراوانى دارد كه يا ديده نشده اند و يا به درستى فهم نشده اند .
به جهت جايگاه مهمى كه مهارت «رضامندى از زندگى» در رسيدن به تكامل معنوى دارد ، اولياى دين ، آموزه هاى فراوانى در اين زمينه به پيروان خود آموخته اند . رسول خدا صلى الله عليه و آله در كنار تعاليم قدسى و ملكوتى خود ، مهارت هاى زندگى را به پيروان خود و حتى كسانى همانند امام على عليه السلام و ابوذر غفارى مى آموزد . امام على عليه السلام نيز مهارت هاى زندگى را به ياران خود مى آموختند . روش ديگر پيشوايان معصوم ما نيز همين گونه بوده است . حتى فراتر از اين ، در خلال اين كتاب ، خواهيد ديد كه قرآن كريم نيز در اين زمينه آموزه هاى مهمى دارد . بنا بر اين ، مى توان گفت كه يكى از