چيزهايى هستند كه مطابق ميل انسان نيستند و نهى شده ها ، مربوط به امورى هستند كه مطابق ميل انسان اند. انجام دادن چيزى كه ناخوشايند است (در اوامر) و ترك آنچه خوشايند است (در نواهى) ، سخت و مشقت زاست و به همين جهت ، «تكليف» ناميده مى شوند ؛ اما نبايد فراموش كرد كه اگر چه به ظاهرْ سخت است ، ولى برنامه تكامل و پيشرفت انسان است . شهيد مطهرى در اين باره مى گويد:
خدا براى تربيت و پرورش جان انسان ها دو برنامه تشريعى و تكوينى دارد و در هر برنامه ، شدائد و سختى ها را گنجانيده است . در برنامه تشريعى ، عبادات را فرض كرده و در برنامه تكوينى ، مصائب را در سر راه بشر ، قرار داده است . روزه ، حج ، جهاد ، انفاق ، و نماز ، شدائدى است كه با تكليف ، ايجاد گرديده اند و صبر و استقامت در انجام دادن آنها موجب تكميل نفوس و پرورش استعدادهاى عالى انسانى است . گرسنگى ، ترس ، تلفات مالى و جانى ، شدائدى است كه در تكوين ، پديدآورده شده اند و به طور قهرى ، انسان را در بر مى گيرند . ۱
از آنچه گفتيم روشن مى شود كه بلاها و سختى ها از هر نوع آن ، نه تنها بى معنا و بى فايده نيستند ، بلكه ضرورت حيات انسانى اند ؛ پس نبايد از آنها دلگير شد ، بلكه بايد آنها را گرامى داشت . مولوى مى گويد:
گرچه دُردانه به هاون كوفتند
نور چشم و دل شد و رفع گزند
گندمى را زير خاك انداختند
پس ز خاكش خوشه ها برساختند
بار ديگر كوفتندش ز آسيا
قيمتش افزون و نان شد جانْ فزا
باز ، نان را زير دندان كوفتند
گشت عقل و جان و فهمِ سودمند
باز ، آن جان ، چون كه محو عشق گشت
«يُعجِبُ الزُرّاع» ۲ آمد بعد كِشت.
۳
سعدى نيز در جمله اشعار خود مى گويد:
كوتاهْ ديدگان ، همه راحت طلب كنند
عارف ، بلا ، كه راحت او در بلاى اوست
بگذار هر چه دارى و بگذر كه هيچ نيست
اين پنج روز عمر كه مرگ از قفاى اوست
هر آدمى كه كُشته شمشير عشق شد
گو غم مخور كه مُلك ابد ، خون بهاى اوست
از دست دوست ، هر چه ستانى شِكر بود
سعدى! رضاى خود مطلب ، چون رضاى اوست .
۴
نكته مهم ، اين است كه ماهيّت سختى ها و بلاها شناخته شوند . اگر چنين اتّفاقى رخ دهد ، سختى ها نيز شيرين مى شوند . مولوى در اين باره مى گويد:
چون صفا بيند ، بلا شيرين شود
خوش شود دارو ، چو صحّت بين شود .
۵